گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 83
شماره 92 - مهر 1387








رویکردهاي افراطی و تفریطی در حوزه مهدویت
روي سخن ما در اینجا با آن مسئول محترم نیست، بلکه با کسانی است که به هر دلیل میخواهند خود را طراح نظریۀ دولت
زمینهساز و مبتکر نگاه راهبردي به موضوع مهدویت جلوه دهند؛ اگر چه با خرج کردن از جایگاه و موقعیت مسئولان بلند پایه نظام
جمهوري اسلامی باشد. شاخصههاي رویکرد مهدوي در دوران پیش و پس از پیروزي اسلامی در ایران کاملًا با یکدیگر متفاوت
است. تا پیش از اوجگیري نهضت امام خمینی(ره) شاخصههاي رویکرد غالب مهدوي عبارت بودند از: 1. توجه به امام مهدي(ع)
و نجاتبخشی که در آیندهاي نامشخص میآید و به همۀ دردها، رنجها و نابرابريهاي بشر پایان « منجی موعود » تنها به عنوان
عصر » بدون داشتن هیچ چشمانداز روشنی براي اصلاح امور و بهبود وضع جامعه در ،« عصر ظهور » میدهد؛ 2. تمرکز نگاه بر
ولایت » در دعا براي تعجیل فرج و نزدیکتر شدن ظهور منجی موعود؛ 4. تأکید صرف بر « وظایف منتظران » 3.خلاصه شدن ؛« غیبت
تبري) از مظاهر کفر و شرك و نفاق در عصر حاضر. حضرت امام ) « برائت جویی » تولی) و غفلت از موضوع و مفهوم ) « ورزي
خمینی(ره) با طرح دیدگاهها و نظرات بدیع خود، باب جدیدي را در حوزة مهدویت و انتظار گشود و شاخصهاي رویکرد مهدوي
را دستخوش دگرگونی و تغییر اساسی ساخت. مطالعۀ اقوال و آثار ایشان نشان میدهد که بر اساس دیدگاه ایشان این شاخصهها
و امام حیّ و حاضري که نسبت به وضعیت حال مسلمانان نیز « حجت خدا » عبارتند از: 1. توجه به امام مهدي(ع) به عنوان آخرین
و ضرورت تلاش براي اصلاح وضع موجود با هدف زمینهسازي براي ظهور؛ « عصر غیبت » بیتفاوت نیست؛ 2. از نظر دور نداشتن
3. توسعۀ وظایف و تکالیف منتظران و منحصر ندانستن این وظایف به دعا براي تعجیل فرج یا درخواست ملاقات با آن حضرت؛
این رویکرد نقطۀ عطفی مهم در نگرش به جایگاه و کارکرد اندیشۀ مهدویت و انتظار و سرآغاز طرح این اندیشه به عنوان مبناي
اندیشۀ سیاسی شیعه در دوران غیبت بود. مهمترین ویژگی این رویکرد تأکید بر تشکیل حکومت زمینهساز و تلاش براي برقراري
عدالت در جامعه به عنوان حرکتی در جهت فراهم آوردن شرایط ظهور امام مهدي(ع) بود. امروز با گذشت بیش از سه دهه از طرح
اندیشۀ تحول آفرین امام راحل در باب انتظار و مهدویت و مشاهدة آثار ارزشمند این رویکرد در ایران اسلامی، به دلیل رشد و
گسترش فعالیتهاي تبلیغی و فرهنگی در حوزة مهدویت جامعۀ ما با دو رویکرد افراطی و تفریطی روبروست. مطالعۀ این دو
رویکرد و مصادیق آنها نشان میدهد که هر یک از رویکردها با فاصله گرفتن از دیدگاه حضرت امام زمینههاي ظهور وضعیت
جدیدي را فراهم آوردهاند که در جاي خود قابل نقد و بررسی است. با توجه به آثار و پیامدهاي نامناسب این رویکردهاي افراطی
و تفریطی و آثار تخریبی آنها، به اجمال به بررسی این دو رویکرد میپردازیم. 1. بازگشت به دیدگاههاي انفعالی پیش از انقلاب
اسلامی در سالهاي اخیر عدهاي با بهرهگیري از فضاي مناسب حاصل شده براي طرح مباحث مهدوي و گفتوگو از امام زمان(ع)
و با توجه به اقبال عمومی به موضوع مهدویت و انتظار، به طرح دیدگاهها و اندیشههاي خود در این زمینه پرداخته، و تلاش میکنند
صفحه 7 از 61
که رویکرد فردگرایانه، انزواگرایانه، منفعلانه و غیرمصلحانه به انتظار را که پیش از انقلاب اسلامی بر جامعۀ ما حاکم بود، بار دیگر
زنده کنند. اینان در برنامههاي تبلیغی، آموزشی و مجالس و منابر خود مخاطبانشان را به کنارهگیري از فعالیتهاي سیاسی
اجتماعی دعوت و با هر گونه اقدام اصلاحی در زمان غیبت مخالفت میکنند. در نگاه این گروه، منتظران در زمان غیبت هیچ
مسئولیتی در برابر جامعۀ خود ندارند و حداکثر وظیفۀ آنها، دعا براي ظهور امام مهدي(ع) و تلاش براي ملاقات با آن حضرت
است. رشد و گسترش این رویکرد در جامعۀ ما انتظار را از فلسفۀ اصلی آن که اصلاح فرد و جامعه با هدف آمادگی براي ظهور
مصلح است، خالی کرده و زمینه را براي بازگشت دوبارة ویژگیهایی چون سکون، رکود، انفعال، ستمپذیري و تن دادن به وضع
موجود به جامعه فراهم می کند. ویژگیهایی که در پی انقلاب اسلامی و به مدد اندیشۀ رهایی بخش امام راحل(ره) از جامعه ما
رخت بر بستند. 2.نادیده انگاشتن دیدگاههاي امام خمینی(ره) در رویکرد دیگري که در سالهاي اخیر مطرح شده است، اگر چه بر
قابلیتها و توانمنديهاي اندیشۀ انتظار براي حرکت و تلاش جمعی توجه و بر وظایف سیاسی اجتماعی منتظران در عصر غیبت
تأکید میشود، ولی دانسته یا نادانسته این گونه القا میشود که در سی سال گذشته به توانمنديهاي این اندیشه در تشکیل و
استقرار حکومت اسلامی در عصر غیبت بیتوجهی شده است. مبلغان این رویکرد آگاهانه یا ناآگاهانه جایگاه و نقش بیبدیل امام
نظریۀ تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت با هدف زمینهسازي » خمینی(ره) در احیاي اندیشۀ انتظار در عصر حاضر و طرح
را نادیده میگیرند و خود را طراح این ایده معرفی میکنند. در یکی از همایشهاي برگزار شده در نیمۀ شعبان امسال، « براي ظهور
نگاه » ،« دولت زمینهساز » دبیر این همایش خطاب به یکی مسئولان سیاسی کشور، از ایشان به عنوان طراح و مبتکر نظریههاي
یاد کرده و از ایشان میخواهد که در این زمینهها به ایراد سخن بپردازد. روي سخن «( مدیریت امام زمان(ع » و « راهبردي به مهدویت
ما در اینجا با آن مسئول محترم نیست، بلکه با کسانی است که به هر دلیل میخواهند خود را طراح ظریۀ دولت زمینهساز و مبتکر
نگاه راهبردي به موضوع مهدویت جلوه دهند؛ اگر چه با خرج کردن از جایگاه و موقعیت مسئولان بلند پایه نظام جمهوري اسلامی
باشد. براي روشن شدن خطاهایی که در سخنان یاد شده رخ داده است، در اینجا چند نکته را یادآور میشویم: الف) پیشینه بحث از
دولت زمینهساز بر هیچ کس پوشیده نیست که نظریۀ دولت زمینهساز نزدیک به چهل سال پیش (در سال 1348 و در درس خارج
فقه) از سوي امام خمینی(ره) مطرح و مبانی کلامی، فقهی و اصولی آن تبیین شد و با تلاش علمی و مجاهدت سیاسی بیست ساله
ایشان تحقق عینی یافت. اینکه ما چشم خود را بر نظریۀ امام خمینی(ره) دربارة تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت که اساس
آن بر زمینهسازي براي ظهور امام مهدي(ع) استوار و همۀ مبانی کلامی و فقهی آن نیز تبیین شده است، ببندیم و چنین وا نمود کنیم
که: نظریۀ دولت زمینهساز به تازگی مطرح شده و نظام جمهوري اسلامی تاکنون هیچ ارتباطی با مبانی مهدویت نداشته است، در
عمل موجب خدشهدار شدن مبانی مشروعیت نظام جمهوري اسلامی و جدا شدن این نظام از مبانی نظري مستحکم خود میشود؛
زیرا همۀ نظریهپردازان حکومت اسلامی در عصر غیبت، به ویژه حضرت امام(ره) مشروعیت چنین حکومتی را در پرتو نظریۀ امامت
و ولایت شیعی و بر اساس نیابت عام فقها از امام زمان(ع) تبیین و توجیه میکنند و به همین دلیل است که در اصل پنجم قانون
در زمان غیبت ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه در جمهوري اسلامی ایران ولایت » : اساسی جمهوري اسلامی تصریح شده است
امر و امامت امّت بر عهدة فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر، مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهدهدار آن
امام خمینی(ره) بارها در سخنان خود انقلاب اسلامی و نظام جمهوري اسلامی را مقدمهاي براي ظهور امام مهدي(ع) و .« میگردد
زمینهساز این ظهور دانسته و تأکید میکردند که ما باید تلاش کنیم این امانت را به صاحب آن؛ یعنی حضرت مهدي موعود(ع)
برگردانیم. 1 در استدلالهایی هم که امام خمینی(ره) براي اثبات نظریۀ ولایت فقیه و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر
غیبت ارائه میکنند، مبتنی بودن این نظریه بر اندیشۀ مهدویت و انتظار و نگاه خاص شیعه به جایگاه حجتهاي الهی در عالم هستی
هویداست. 2 بنابراین باید بسیار مراقب بود که به بهانۀ احیاي اندیشۀ انتظار در جامعه و تحکیم مبانی دولت منتظر، پیشینۀ این بحث
صفحه 8 از 61
را که در آثار و گفتار امام خمینی(ره) به خوبی قابل ردیابی است، به فراموشی نسپاریم و نقش ایشان را در احیاي این اندیشه در
جامعۀ اسلامی ایران، نادیده نگیریم. البته باید توجه داشت که با وجود تأکیدهاي فراوان امام راحل(ره) در زمینۀ توجه به موضوع
مهدویت و دولت جهانی امام مهدي(ع) 3، نهادها و دستگاههاي فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و تبلیغی نظام جمهوري اسلامی در
طول سه دهه گذشته کارنامۀ مطلوبی در این زمینه نداشته و نتوانستهاند حقّ امام حیّ و حاضر و حجت زمان را ادا کنند. ب) سابقۀ
طرح نگاه راهبردي به مهدویت ضرورت نگاه راهبردي (استراتژیک) به مهدویت، نخستین بار در سال 1380 و با انتشار جلد اوّل
کتاب درآمدي بر استراتژي انتظار از سوي مؤسسۀ فرهنگی موعود، مطرح شد. (در حالی که پیش از این، این مجموعه در قالب
این اثر حاوي طرح کلان و استراتژیک نیست، بلکه سعی در » : مجموعهاي از مقالات منتشر شده بود). در مقدمۀ این کتاب آمده بود
که با « انتظار » تذکر اهمیت این موضوع در امر هدایت عمومی جامعه ایرانی پس از انقلاب اسلامی دارد، با اشاره به موضوع مهم
در جلدهاي 2 و 3 این .« برخوردار است « استراتژي کلان » مفهوم خاص شیعی خود از استعداد ویژهاي براي تبدیل شدن به یک
، کتاب هم که در طول سالهاي 1381 و 1383 منتشر شده، وجوه مختلف این استراتژي تبیین شده است. جز این در سال 1386
گام به گام تا استراتژي انتظار را از همین نویسنده منتشر کرده است. بنابراین، جاي تأمل » انتشارات موعود عصر در سال 86 کتاب
بسیار دارد که چگونه کسانی که به خوبی از پیشینۀ این بحث آگاهی دارند، به هر دلیل چشم خود را بر واقعیتها میبندند و به نام
امامی که حق و عدالت شعار محوري اوست، حق و عدالت را نادیده گرفته و به ناروا خود را پیشتاز طرح این مباحث در کشور
معرفی میکنند. ج) برداشت نارسا از مدیریت امام زمان(ع) دربارة سومین نکتۀ مطرح شده از سوي دبیر همایش یاد شده باید
گفت: تردیدي نیست که امام مهدي(ع) به عنوان حجّت خدا در جهان آفرینش نقشی مهم و بیبدیل دارد و واسطۀ همۀ فیضهاي
مادي و معنوي خداوند به بندگان است. به بیان دیگر آنچه که خداي تعالی در جهان هستی، مقدر فرموده از مجراي امام و حجّت
عصر بر مردم جاري و ساري میشود و ایشان بر همۀ امور عالم احاطه دارد. از همین روست که در زیارت مطلقۀ حضرت اباعبدالله
ارادة الربّ » : حسین بن علی(ع) که از امام صادق(ع) نقل شده است، خطاب به آن وجود مقدّس و دیگر امامان هدایت(ع) میگوییم
فی مقادیر أموره تهبط إلیکم و تصدر من بیوتکم؛ 4 ارادة پروردگار در هم] آنچه او مقدّر داشته است به شما محوّل شده و از
بنابراین میتوان گفت، مدیریت جهان هستی به دست حجت خداست و همۀ آنچه در عالم رخ .« خانههاي شما صادر میشود
میدهد در تحت اراده و قدرت اوست، ولی این سخن به آن معنا نیست که همۀ کارهاي درست یا نادرستی را که با تدبیر و ارادة
خویش در عرصههاي مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادي انجام میدهیم به آن حضرت نسبت دهیم و چنین وانمود کنیم که همۀ
این کارها در تحت مدیریت امام زمان(ع) و به خواست آن حضرت(ع) انجام شده است. این قرائت از مدیریت امام زمان(ع) در
عالم هستی، افزون بر اینکه این شبهه را به ذهن تداعی میسازد که برخی افراد از طرف امام مهدي(ع) وکالت، سفارت و نیابت
خاص براي اجراي پارهاي امور دارند یعنی امري که در توقیع شریف امام مهدي(ع) خطاب به آخرین نایب خاص، به شدت نفی
شده و مدعیان آن دروغگو و افترازن برشمرده شدهاند 5 این خطر را نیز در پی دارد که مردم به واسطۀ برخی اقدامهاي نادرست ما
که به گونهاي به امام زمان(ع) نسبت داده میشود، به آن حضرت بدبین شوند و ایشان را مسبّب همۀ مشکلات اجتماعی و اقتصادي
امیدوارم که این » : موجود بدانند. والسلام سردبیر پینوشتها: 1. نمونههایی از سخنان امام راحل(ره) در این زمینه به شرح زیر است
امید » ( صحیفۀ نور، ج 16 ، ص 88 ) .« انقلاب یک انقلاب جهانی بشود و مقدمه براي ظهور حضرت بقیۀالله ارواحنا له الفداء باشد
است که این انقلاب جرقه و بارقهاي الهی باشد که انفجاري عظیم در تودههاي زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارك
من امیدوارم که ما به مطلوب حقیقی برسیم و متصل بشود » ( همان، ج 15 ، ص 75 ) .« حضرت بقیۀالله ارواحنا له الفداء منتهی شود
إنشاءالله اسلام را آن طور که » ( همان، ج 12 ، ص 175 ) .« این نهضت به نهضت بزرگ اسلامی و آن نهضت ولیعصر(ع) هست
هست در این مملکت پیاده کنیم و مسلمانان جهان نیز اسلام را در ممالک خودشان پیاده کنند... و زور و ظلم و جور از دنیا برطرف
صفحه 9 از 61
مسئولان ما باید بدانند که [...] انقلاب » ( همان، ج 15 ، ص 170 ) .« بشود و مقدمه باشد براي ظهور ولیعصر ارواحنا له الفداء
( همان، ج 21 ، ص 108 ) .« مردم ایران نقطه شروع انقلاب جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت ارواحنا له الفداء است
خداوند همه ما را از قیدهاي شیطانی رها فرماید تا بتوانیم این امانت الهی را به سر منزل مقصود برسانیم و به صاحب امانت، »
، 2. ر.ك: روحالله الموسوي الخمینی، کتاب البیع، ج 2 .( همان، ج 19 ، ص 11 ) .« حضرت مهدي موعود ارواحنا له الفداء رد کنیم
مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، » : 3. امام خمینی(ره) در یکی از بیاناتشان میفرماید . ص 474 و 475
انقلاب مردم ایران نقطۀ شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت ارواحنا الفداه است که خداوند بر همۀ
مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظهاي مسئولین را از
وظیفهاي که بر عهده دارند منصرف کند، خطري بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوري اسلامی تمام
سعی و توان خود را در ادارة هر چه بهتر مردم بنماید و این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت
4. محمّد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 4، ص 577 ، ح 2؛ شیخ ( صحیفۀ نور، ج 12 ، ص 108 ) .« جهانی اسلام است منصرف کند
. عباس قمی، مفاتیح الجنان. 5. ر.ك: شیخ طوسی، کتاب الغیبۀ، ص 242 و 243
امکان تشرف؛کیفیت، اشکال و شرایط آن
مجموع افراد، توان دیدن آن حضرت را ندارند. چون خاصیت عصر غیبت این است که حضرت در دسترس عموم مردم نیستند. امّا
اینکه آیا امکان ندارد که در دسترس افراد خاصی باشند، بدون اینکه ادعاي نیابت بکنند، این معنا در روایات نفی نشده است، بلکه
گاهی از بیانات علما استفاده میشود که عدهاي آن حضرت(ع) را زیارت کردهاند. گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین
محمدباقر تحریري اشاره: حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدباقر تحریري استاد محترم حوزة علمیۀ قم و از شاگردان علمی و
اخلاقی علامه طباطبایی هستند که در حال حاضر در قم و تهران در حوزة فلسفه، تفسیر و اخلاق و عرفان مشغول به تدریس و
تربیت نفوس مستعد میباشند. از جمله برجستهترین آثار ایشان میتوان به کتاب جلوههاي لاهوتی: شرح توحیدي زیارت جامعه
کبیره (در سه جلد) اشاره کرد. تخصص ایشان در مباحث مذکور، زمینهاي بود تا در موضوع تشرف و ملاقات با امام زمان(ع) به
حضورشان برسیم و به گفتوگویی صمیمانه بنشینیم؛ که حاصل آن را تقدیم موعودیان گرامی میکنیم. باشد که مقبول طبعشان
قرار گیرد. با توجه به اینکه این روزها، بازار ادّعاي ملاقات با امام زمان(ع) و تشرف محضر آن حضرت بسیار گرم است، لطفاً در
ابتداي گفتوگو بفرمایید آیا اساساً در زمان غیبت کبرا امکان ملاقات و تشرّف وجود دارد یا خیر؟ به ویژه با توجه به توقیع مبارك
هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحۀ [آسمانی] ادعاي مشاهده » : آن حضرت(ع) خطاب به علی بن محمد سمري(ره) که فرمودند
بحث امکان تشرّف محضر امام زمان(ع)، مربوط به این زمان نیست. این بحث از زمانهاي ؟« کند، دروغگوي افترا زننده است
گذشته مطرح بوده و هست. اوّلًا، ما این را باید بدانیم که مقام امام(ع) محدود براي کسی نیست؛ یعنی امامت امام، عامّ است براي
همگان و از طرفی استفاده از امام هم، محدود به زمان، مکان یا شخصی نیست. اینها مسائل مسلم اعتقادي ماست. و مسائل دیگري
که نوع ارتباط بین امام و مأموم را، یک رابطۀ تنگاتنگ بیان میکند. امّا بحث ما این است که آیا این ارتباط حضوري در عصر
غیبت، مخصوصاً در غیبت کبرا و براي همگان امکان دارد یا خیر. قطعاً در زمان غیبت صغرا براي عدة خاصی امکان تشرف بوده
است؛ حداقل همان نوّاب خاص که دلایلی هست که از طریق ایشان، گاهی دیگران هم مشرّف میشدند. امّا در زمان غیبت کبرا با
نظر به آن توقیع مبارك امام(ع) [باید صحبت کنیم] و باید ببینیم که آن توقیع در چه زمانی صادر شده و منطق آن چیست؟ توقیع
در زمان آخرین نایب خاصّ حضرت، علی بن محمد سمري(ره)، صادر شده است. نواب خاص ارتباط مستقیم با خود حضرت(ع)
داشتند و معارف را بلاواسطه میگرفتند. بنابراین مقتضاي این نیابت آن است که اگر رؤیتی در چنین زمانی واقع شود، آن رؤیت با
صفحه 10 از 61
نیابت همراه است. لذا علما، رؤیت یا مشاهدة امام را که در متن توقیع آمده است بر این معنا یعنی نیابت داشتن از جانب امام(ع)
حمل کردهاند. به عنوان مثال، مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار، جلد 52 ، بعد از نقل روایت (توقیع)، آن را بیان کردهاند. در
همان زمان هم کسانی غیر از نواب خاص بودهاند که یا خودشان ادّعاي نیابت میکردهاند، یا از کلامشان چنین برداشت میشده
است که آن ارتباط خاص را با حضرت دارند و به طور خاص اجازة القاي معارف، رفع حوائج، گرفتن وجوهات شرعی و رساندن
به امام(ع) را دارا هستند. چون نائب در حقیقت جانشین امام(ع) است و کارهایی را که امام(ع) میکنند، به گونهاي انجام
میدهد. یکی از مناصب نیابت، اخذ وجوهات شرعی مانند خمس و... و رساندن آن به مصارف (محلهایی که باید در آن به
مصرف برسد) بوده است. همانطور که در زمان حضور امامان(ع) نیز، آن حضرات نوابی داشتند که خودشان اجازاتی داشتند و در
نهایت هم به امام(ع) میرساندند. این توقیع مبارك، بیانگر آن است که این نیابت دیگر قطع شده است. البته معنایش این نیست که
هیچگونه نیابتی براي هیچکس نیست. چون روایات دیگري هست که آن حضرت(ع) کسانی را به عنوان نایب عام خودشان یعنی
علماي عارف به معارف دینی و شخصیتهایی که مهذب هستند معرفی کردند. به هر حال، این فرمایش در زمانی صادر شده
است که کسانی، یک چنین ادعاهایی میکردند و دیدن امام(ع) مساوي با ادعاي نیابت خاص از آن حضرت(ع) بوده است. از
دیگر روایات موجود در این خصوص، چه نتیجهاي به دست میآید؟ روایات دیگري هم داریم که مرحوم مجلسی(ره) آنها را در
باب 23 از ابواب مربوط به امام زمان(ع) گرد آورده و دلالت میکند که امام زمان(ع) در موسم حج، در مکّه حاضر میشوند،
مردم را میبینند امّا مردم ایشان را نمیبینند. خب این روایات هم هست. امّا مضمون این روایات از جهت دلالت، دلالت نمیکند
که دیده شدن امام(ع) توسط افرادي امکان نداشته باشد. چنین تعبیراتی ناظر به مجموع جامعه است. یعنی مجموع افراد، توان دیدن
آن حضرت را ندارند. چون خاصیت عصر غیبت این است که حضرت در دسترس عموم مردم نیستند. امّا اینکه آیا امکان ندارد که
در دسترس افراد خاصی باشند، بدون اینکه ادعاي نیابت بکنند، این معنا در روایات نفی نشده است، بلکه گاهی از بیانات علما
استفاده میشود که عدهاي آن حضرت(ع) را زیارت کردهاند. خود مرحوم مجلسی بابی را باب 24 به این موضوع اختصاص
داده، به علاوه در جلد 53 بحارالانوار به نقل از جن[المأوي، اثر مرحوم میرزا حسین نوري صاحب مستدرك الوسائل که تماماً
دربارة کسانی است که به لقاي امام زمان(ع) رسیدهاند، در آنجا حکایات متعددي (حدود 59 مورد) از زبان افراد مورد وثوق و
و « مشاهده » در توقیع مبارك، چیست؟ عمدتاً سیاق « مشاهده » معتمد نقل میشود که عموماً نیز از عالمان بودهاند. معناي دقیق
یک سیاق است که همان ارتباط آگاهانه در حین برخورد با امام(ع) است؛ اینکه ملاقات کننده توجه داشته باشد که آن ،« رؤیت »
حضرت(ع) را میبیند. هر چند در برخی روایات همچنین آمده است که مردم، آن حضرت را میبینند امّا نمیشناسند و این معنا نیز
نفی نشده است امّا آنچه نفی شده، رؤیت همراه با شناخت و معرفت و نیابت است. مرحوم مجلسی(ره) هم در ذیل روایت توقیع،
مشاهدة نفی شده را به همین معنا؛ یعنی معناي نیابت از امام(ع) دانسته است و ایشان علاوه بر روایات کتاب جن[المأوي، در باب 18
« باب من رءآه صلوات الله علیه ؛ باب کسانی که آن حضرت(ع) را دیدهاند » : ابواب مربوط به امام زمان(ع)، بابی را تحت عنوان
80 صفحه میشود و روایات زیادي را میآورند که تعداد بیشتر آن از کمالالدین مرحوم صدوق(ره) ، آوردهاند که خود بالغ بر 70
است. این روایت بیانگر آن است که این افراد به محضر مبارك امام(ع) تشرف پیدا کردهاند و آن حضرت را شناختهاند و مسائلی را
از ایشان سؤال کردهاند. بنابراین رؤیت و مشاهدهاي که همراه با ادعاي نیابت باشد، قطعاً مورد نکوهش و نفی است و هر کس
چنین ادعایی را بکند، باید تکذیب بشود و دیگران او را به عنوان کذّاب بشناسند. متأسفانه گاهی چنین ادّعاهایی از افراد سودجو
شنیده میشود که خیلی با جرئت، حتی ادعاي نیابت هم میکنند. لذا ما باید بدانیم که این مسئله در هر زمانی و از زبان هر کسی
که صراحت در ادعا و پیام رساندن از جانب حضرت داشته باشد پیامی که در دیگر معارف دین نیست مورد تکذیب است. در
حکایتها و داستانهایی که در زمینۀ ملاقات با امام زمان(ع) نقل شده است؛ با ملاقات کنندگانی در سطوح مختلف معرفتی و
صفحه 11 از 61
ایمانی روبهرو هستیم. آیا تشرف همۀ آنها در یک پایه و درجه است یا اینکه میتوان مراتب و درجات مختلفی را براي تشرف و
ملاقات با امام زمان(ع) نقل کرد؟ یک نکته را ما باید مورد توجه قرار دهیم و آن اینکه در زمان حضور امامان(ع)، افراد مختلفی به
محضر آن حضرات مشرف میشدند. همانطور که عرض کردیم، امام مختصّ به کسی نیست و محضرش عام است براي همه؛ البته
زمان غیبت با زمان حضور تفاوتی دارد. بر این اساس، یک نوع استثنا در عصر غیبت بروز میکند. آن هم به جهت خصوصیت زمان
غیبت است و اینکه مردم، اهمیت حضور امام را درك بکنند و بدانند که دسترسی به امام از چه شرافتی برخوردار است. خداوند
متعال براي اینکه حجت را براي مردم تمام بکند، یازده حجتش را در دسترس عامّ مردم قرار داده تا افراد بتوانند با آن حضرات(ع)
ارتباط برقرار بکنند؛ که در نهایت، عدهاي با دشمنی، عدهاي با دوستی در سطوح مختلف ارتباط برقرار کردند. امّا یکی از
ویژگیهاي زمان غیبت، روشنتر شدن جایگاه امام است. اینکه مردم بفهمند که جایگاه امام، یک جایگاه عادي نیست. تا قبل از
امام زمان(ع) این معنا تلقی میشد. مردم میگفتند، امام در دسترس ماست، هر وقت نیاز داشته باشیم میرویم. نوعاً اینطور بوده
است. امّا رابطه با امام باید خیلی عمیقتر از این مسائل باشد. جایگاه امام بسیار بالاست. اگرچه خود امام براي خودش در رابطۀ با
بگو اي پیامبر، » : مردم، محدودیت را قائل نیست امّا مردم باید آن جایگاه را براي مردم قائل باشند. لذا در برخی از آیات هست که
که یکدفعه از دسترس « آب گوارا » امام را به .«؟ اگر شما صبح کنید و ببینید آبتان فرو رفته، کیست که برایتان آب گوارا بیاورد
آب » غایب میشود تشبیه کرد که در روایت، به امام زمان(ع) تأویل شده است. این آیات و عدهاي از آیات دیگر، امام را به عنوان
یعنی به ] « إعلموا أنّ الله یحیی الأرض بعد موتها؛ 2 بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده میگرداند » . معرفی میکند « حیات
وسیلۀ امام(ع)]. براي اینکه مردم بفهمند که واقعاً رابطۀ حیاتی با امام دارند که اگر آن رابطۀ حیات معنوي را قطع بکنند، مردهاند.
لذا زمان غیبت این حساسیت را دارد که هم امام هست، هم دسترسی به او به آسانی نیست. از این جهت، آن کسانی که بخواهند
تشرف پیدا کنند، قطعاً باید ویژگیهایی را داشته باشند. اوّلاً، از افراد عادي که هر فکري و هر اعتقادي نسبت به خداوند و
اهلبیت(ع) دارند، نباشند، بلکه علاوه بر بعد نظري، از جهت عملی نیز باید یک نوع خضوع خاصّ ی در برابر امام(ع) داشته و این
خضوع را ظهور داده باشند. بعضیها جایگاه معرفتیشان نسبت به امام(ع) بالاست؛ همچون عالمانی که خودشان اظهار کردهاند که
عدهاي نیز .« من سینه به سینه شدم » : چنین تشرّفی در واقعیت برایشان رخ داده است، مثل مرحوم علامه بحرالعلوم(ره) که فرمودند
از مرتبۀ پایینتري برخوردار هستند. امّا یک ویژگی دیگر، علاوه بر ویژگی اعتقادي و عملی، همانطور که در کلام رهبر بزرگوار
انقلاب در بیانات نیمۀ شعبان امسال هم آمده، این است که شخص ملاقات کننده داعیۀ گفتن ندارد تا رؤیتش آشکار شود. مگر
کسانی که خیلی شناخته شده هستند که از هواي نفس به دورند و هیچ مزیّت اجتماعی و دنیایی دنبال نمیکنند، آن هم به خاطر
بعضی مصالحی ابراز میکنند. این استثنا هست که گاهی شنیده شده که عالمان معاصر آن هم به دنبال اصرار آشنایان و اطرافیان
به بعضیها گفتند که چنین ملاقاتی حاصل شده است. نکتۀ دیگري که در این ملاقاتها باید مدّ نظر قرار بگیرد، این است که ما
معتقدیم از جهت پیامگیري، شیء جدیدي تحقق پیدا نمیکند. البته یک بحثی در بین عالمان هست که بعضی از احکامی را که
عالمی در زمانی خاص نزدیک به عصر غیبت صغرا از متقدمان یا متأخران، که از جلالت قدر خاصی برخوردار باشد و مطلبی را
نماید، ادعاي اجماع این شخص ولو اینکه علماي دیگر موافق وي نباشند گفته میشود: کاشف « اجماع » از امام نقل کند و ادعاي
از قول معصوم است. این یک بحث اصول فقه است. مثلًا برخی از فرمایشات مقدس اردبیلی(ره) را اینگونه میدانند. آن وقت علما
با چقدر احتیاط، با چند تا اگر میگویند میشود این نظر را به عنوان یک حکم دینی پذیرفت. لذا، باب ملاقات، یک باب عامی
نیست. هر کسی حتی در بین علما نمیتواند این ادعا را بنماید. بلکه باید از یک پاکی روحی و فکري برخوردار باشد، که باید
آن هم احراز بشود. بنابراین از نشانههاي این ملاقات، یکی اینکه پاکی شخص را باید ما احراز بکنیم که دنبال دنیا و مسائل مادي
نیست. دیگر اینکه، باید ادعاي معرفت دینی غیر از آنچه در کتاب و سنّت داریم نکند. ما مأموریم که آنچه را در کتاب و سنّت
صفحه 12 از 61
آمده و عالمان وارسته و فقیهان بیان کردند، دنبال کنیم. بنابراین مدّعاي تشرف یافتگان غیر عالم، در برابر عالمان وارستۀ دینی
نباشد که مطالبی را نگویند که در هیچ کتابی نباشد. پس به هر حال تشرفهاي افراد مختلف، داراي مراتب مختلف است؟ قطعاً این
چنین است. همانطور که عرض کردیم، خصوصیت عصر غیبت است که با دوران حضور باید فرق بکند و معلوم بشود که جایگاه
امام جایگاهی نیست که امام همانند دوران حضور در دسترس قرار بگیرند، و آن تلقی نادرست از امام شکل نگیرد. اگر ممکن
است در خصوص اشکال و صورتهاي مختلفی که امکان دارد امام رؤیت بشوند؛ همچون: رؤیت در بیداري، رؤیت در خواب و
رؤیا و رؤیت در مکاشفه توضیح بفرمایید و نسبت آنها را با یکدیگر نیز بیان کنید. به نظر میرسد، دیدن (واقعی) به لحاظ مراتب
وجودي انسان، سه مرتبه داشته باشد. اوّل، دیدن خارجی که شخص با مرتبۀ جسمانیت امام(ع) ملاقات بکند. به نظر میرسد این
مرتبه، اشرف همۀ مراتب است (به جهت زمان غیبت). چون ویژگی زمان غیبت این است که دیدن مرتبۀ جسمانی امام، در دسترس
هر کسی نباشد. از این جهت، آن کسی که مرتبۀ جسمانیت حضرت راه پیدا میکند و وجود جسمانی حضرت را در بیداري
مشاهده میکند، باید از یک مرتبۀ بالایی از معرفت برخوردار باشد. در خصوص همین مرتبۀ رؤیت، اینکه بعضی از بزرگان از علما
پس از مداومت بر عملی خاص، امکان تشرف برایشان فراهم شده امّا در لحظۀ دیدار، هنگامی که حضرت(ع) خواستهاند آشکار
بشوند، به اصرار از ایشان درخواست کردهاند که آشکار نشوند، چگونه توجیه میشود؟ بله، اگر این قضایا باشد که هست بیانگر
همین مسئله است که رؤیت جسمانی حضرت(ع) از یک شرافت بسیار والا و قوّت روحی برخوردار است که شخص باید داراي آن
مرتبۀ والا باشد که توان این ملاقات معرفتی را داشته باشد. بعضیها بودند که با مرتبۀ جسمانی امام(ع) ملاقات کردند، امّا
نشناختند، و بعد از آنکه حضرت(ع) غایب شدند، از علایمش فهمیدند که ایشان بودند. که آن هم بحث خاصی دارد که آیا همۀ
اینها خود حضرتاند یا ممکن است از نوابشان باشند که بحث مهمی است. به هر حال، رؤیت جسمانی مرتبۀ بسیار بلندي است که
احکامی دارد و اگر شخص واقعاً موفق به چنین چیزي شده باشد، باید از یک روح بسیار بلندي برخوردار باشد که توان تحمل این
ملاقات را دارا باشد. مثل قضیۀ علی بن مهزیار اهوازي که فیلترهایی را به تعبیر ما گذراند تا بتواند آن سطح از ملاقات را داشته
باشد. به هر حال این یک مرتبه است که خیلی کم براي افراد حاصل میشود. دوم، رؤیت در خواب است. که رؤیت در خواب هم
شیطان در قالب ما » : اقسامی دارد. گاهی افراد به شکلهاي مختلف حضرت(ع) را مشاهده میکنند. طبق آن روایاتی که فرمودند
و از طرفی شخص بیننده هم در خواب، یقین کرده باشد که امام(ع) است؛ خب، قطعاً دیدن در خواب هم از یک « ظهور نمیکند
نوع پاکی حکایت میکند، نه پاکی کامل. سوم، دیدن امام(ع) به صورت مشاهدة کشفی است (مکاشفه). یعنی اینکه شخص
خواب نیست امّا یک مرتبه در حالت بیداري، حقیقتی برایش مجسم میشود و یک دفعه هم محو میشود که این هم انحاي
مختلفی دارد . گاهی بعضی از افراد، هالهاي از نور را مشاهده میکنند که نزدیک آمد و اینها در آن حالت باور میکنند که
حضرت(ع) است، گاهی چهرة مبارك حضرت را هم ممکن است ببینند، گاهی ملاقات هم حاصل میکنند و حرفی هم زده
میشود. اینها، باز، از یک نوع پاکی حکایت میکند که شخص باید آن نوع از پاکی را داشته باشد، منتهی باید خیلی مشخص
بشود که آن خصوصیات کشف چه جوري است و این کشف هیچ حجیتی براي دیگري ندارد. فقط براي خود شخص است و در
آن حال اگر عملی هم انجام بشود، مال همان حال است و در حال بیداري باید وظایف ظاهري را انجام بدهد. مثلًا اگر در موقع
نماز، براي او کشفی پیدا شد که دارد به حضرت(ع) اقتدا میکند، حتماً باید پس از آنکه به حالت عادي بازگشت، نمازش را
بخواند. البته تشخیص این حالت هم خودش مسئلۀ مهمی است. بعضیها در اثر ضعف نفس ممکن است چنین چیزي برایشان پیدا
بشود. در همین رابطه، بعضیها تخیلاتشان خیلی قوي است، روي این مسئله فکر میکنند و یک مرتبه آنچه را که تخیل کردهاند، به
صورت ظاهر و آشکار مشاهده میکنند. چنین شخصی یک مریضی روانی دارد. نمونههاي مریضی مالیخولیایی است که ما بعضاً
مشاهده میکنیم. بعضی از مدعیان تشرف ممکن است کارهاي خارقالعادهاي به عنوان کرامت از خود نشان بدهند که دیگران
صفحه 13 از 61
ادعایشان را بپذیرند. آیا این امر میتواند نشانهاي بر حقّانیت ادعا باشد؟ ما باید توجه داشته باشیم که کرامت یعنی کارهاي به
ظاهر خارقالعاده دلالت بر جلالت قدر شخص انجامدهندة آن نمیکند. چون نفس انسانی به گونهاي است که اگر مقداري قوّت
پیدا کند و ریاضت بکشد، آثاري بر آن مترتب میشود که الآن مکاتبی در غرب هم آمده مثل: یوگا که تمرکز میکنند و یک
خواصّ ی بر تمرکزشان مترتب میشود. بنابراین گاهی از طریق ریاضتهاي باطل یا با ارتباط با جن مانند دراویش و... میتوانند
اعمال خارقالعاده انجام دهند و این اعمال به هیچ وجه دلیل حقانیت شخص نیست. الگوي ما صرفاً، اهلبیت(ع) و بیان کنندگان
معارف اهلبیت(ع) هستند که اوّل، فقها، بعد، علماي ربّانی هستند که به طور مسلم معارف دین را بیان کرده و میکنند. لذا ائمه(ع)
مردم سه دسته هستند: عالم ربانی یا متعلّم در راه » : هیچ طریق دیگري را اثبات نکرده و حجت ندانستهاند. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند
اینها » : همچنانکه در روایات امام زمان(ع) هم آمده است که ؛«( نجات، یا همجٌ رعاع (کسی که به دنبال هر بادي به راه میافتد
حجت بر شما هستند و من هم حجت خدا [برایشان] 3 اگر کسی این عالمان دینی را ردّ بکند، مثل این است که ما را رد کرده
پس میزان از طرف امامان(ع) رسیده است و کسانی که دعوت به خود میکنند، معلوم شده واقعیت ندارد. اگر کسی ادعاي .« است
شهود بکند و ما را از این میزانها دور بکند، باید بفهمیم که این ادعاي باطل و دکان و دستگاه است. دشمن هم همواره به دنبال
چنین افرادي است که در برابر دستگاه اهلبیت(ع) و دینداران و عالمان بایستند و نگذارند که معارف دین آنطور که هست بازگو
و پیاده بشود. آنچه که محور براي شناخت و تشخیص در مسیر حق بودن است، همین است که عرض کردیم. اینکه ما بدانیم این
شخص دنبال کتاب و سنت و اهلبیت(ع) است و آن شخص اگر خودش عالم است، قطعاً طبق موازین عمل میکند و عالمان
دینشناس را در هر مقطعی قبول دارد و اگر از اهل علم ظاهري نیست، باید این سلسله را که ائمه(ع) براي گرفتن معارفشان معرفی
کردهاند قبول داشته باشد که در این زمان، پذیرفتن حکومت دینی هم یکی از علائم میشود. چون منشأ آن چیزي غیر از احیاي امر
اهلبیت(ع) نیست (البته این به معناي تأیید همه چیز نیست) حال اگر کسی اصل انقلاب را قبول نداشته باشد، این هم یکی از
نشانههاي باطل بودن ادعا است. با توجه به مراتب و درجات مختلف تشرفات، اساساً بفرمایید توفیق درك حضور امام عصر(ع) چه
شرایط، آداب و مقدمههایی دارد؟ و آیا ملازمهاي میان رسیدن به مراتب کمال و ملاقات با امام زمان(ع) وجود دارد؟ اجمالًا، آنچه
را که مأمور به آن هستیم این است که اطاعت و بندگی خداي متعال را بکنیم، آن هم از همان راهی که خود اولیاي دین به ما نشان
دادهاند. چون مشخصۀ خود ایشان بندگی خالصانۀ خداي متعال است. لذا ما میبینیم اوّلین مشخصۀ انبیا، نبی اکرم(ص) و امامان(ع)
عبودیت است. اینها هیچ دعوت به خود نداشتند و اگر دعوت به خود داشتند، به این دلیل بوده که سخنگوي خداي متعال بودند و
اطاعتشان اطاعت از خداي متعال بوده است. بنابراین، کسانی هم که بخواهند با این خاندان مرتبط باشند باید این خصوصیت را
داشته باشند. اصلًا خودشان فرمودند: شما دنبال اطاعت باشید، این خیلی مهم است که ما بدون مشاهده، با قوة عقل و تفکر و صفاي
باطن، معارف را بشنویم و بپذیریم. پذیرفتن را مبتنی بر دیدن نکنیم. در زمان غیبت به هر حال اینچنین است. پیامبر(ص) به برادران
خود درود فرستادند؛ کسانی که به آن حضرت(ص) از روي نوشته و به کار بستن عقلشان، بر اساس تحلیل دقیق این نوشتهها ایمان
آورند. اینها قدر و قیمت دارند. حال، اگر خود امام زمان(ع) قابل بدانند و لطف بکنند، خب این مسئله حاصل شده است. امّا
معنایش این نیست که اگر کسی به این ملاقات نرسید دیگر قبول نیست. خیلی از بزرگان بودند که در حسرت ملاقات بودند و آنی
هم از انجام اعمال بندگی غافل نبودند، امّا حضرت را ملاقات نکردند. در خود روایات هم هست که کسی که اینگونه باشد و
منتظر واقعی باشد، مثل این است که در خیمۀ آن حضرت(ع) قرار دارد. بنابراین پذیرش مطالب دین و التزام به آنها مبتنی بر دیدن
نیست. همانطور که پذیرش خدا مبتنی بر دیدن خدا نیست. اگر ما این دیدگاه را داشته باشیم خیلی دیدگاه سطحیاي داریم.
ملاقات با امام زمان(ع) در هر یک از مراتب آن، چه آثار معنوي بر شخص دارد و تا چه حد میتواند در سیر و سلوك فرد و طیّ
مراحل کمال مؤثر باشد؟ و آیا خود شما از افرادي که به این فیض رسیدهاند کسانی را سراغ دارید؟ آثار این امر، همان محبت
صفحه 14 از 61
بیشتر، پیدا کردن ارتباط عملی، سوز و گداز پیدا کردن و اطاعت مستمر داشتن و رسیدگی به محبین و خلق خدا، و دید محبت
داشتن به محبان ایشان است. البته بنده توفیق ارتباط خاص با چنین بزرگانی را نداشتم، امّا بزرگانی را زیارت کردیم که اینها
هیچگونه ادعایی در این جهت نداشتند امّا از حال و هواي فکري و عملیشان به دست میآید که قطعاً مورد رضایت امام زمان(ع)
بودند. ما دیدیم گاهی قضایایی را نقل میکردند که چه بسا خودشان بودند امّا هیچ نشان نمیداد که خودشان چنین ملاقاتی
برایشان حاصل شده باشد. از اینکه در این گفتوگو شرکت کردید، متشکریم. ماهنامه موعود شماره 92 پینوشت: 1. سورة ملک
3. توقیع شریف امام زمان(ع) به اسحاق بن یعقوب کلینی. 4. مقبولۀ عمربن حنظله به . 2. سورة حدید ( 57 )، آیۀ 17 . 67 )، آیۀ 30 )
نقل از امام صادق(ع).
کانونهاي استعماري و بهاییگري
کودتاي سوم اسفند 1299 رضاخان میرپنج و سید ضیاءالدین طباطبایی در ایران رخ داد. در کابینۀ سید ضیاء یکی از سران درجه
اوّل بهائیان ایران به نام علی محمدخان موقرالدوله 12 وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت شد. این مقام نیز به پاس خدمات بهائیان
در پیروزي کودتا به ایشان اعطا شد. از سال 1868 میلادي، که میرزا حسینعلی نوري (بهاء) و همراهانش به بندر عکا منتقل شدند،
پیوند بهائیان با کانونهاي مقتدر یهودي غرب تداوم یافت و مرکز بهائیگري در سرزمین فلسطین 1 به ابزاري مهم براي عملیات
بغرنج ایشان و شرکایشان در دستگاه استعماري بریتانیا بدل شد. به نوشتۀ فریدون آدمیت: عنصر بهائی چون عنصر جهود به عنوان
یکی از عوامل پیشرفت سیاست انگلیس در ایران در آمد. طرفه اینکه از جهودان نیز کسانی به این فرقه پیوستند و همان میراث
سیاست انگلیس به آمریکاییان نیز رسیده. 2 این پیوند در دوران ریاست عباس افندي (عبدالبهاء) بر فرقۀ بهائی، تداوم یافت. در این
زمان، بهائیان در تحقق راهبرد تأسیس دولت یهود در فلسطین، که از دههاي 1870 و 1880 میلادي آغاز شده بود، با جدیّت شرکت
کردند و این تعلق در اسناد ایشان بازتاب یافت. براي نمونه، عباس افندي در سال 1907 (مقارن با انقلاب مشروطه در ایران) به
حبیب مؤید، که به یکی از خاندانیهاي یهودي بهائی شده تعلق داشت، چنین گفت: اینجا فلسطین است، اراضی مقدسه است.
عنقریب قوم یهود به این اراضی بازگشت خواهند نمود، سلطنت داوودي و حشمت سلیمانی خواهند یافت. این از مواعید صریحه
الهیه است و شک و تردید ندارد. قوم یهود عزیز میشود... و تمامی این اراضی مرکز صنایع و بدایع خواهد شد، آباد و پرجمعیت
میشود و تردیدي در آن نیست. 3 در این دوران، عباس افندي با اعضاي خاندان روچیلد، گردانندگان و سرمایهگذاران اصلی در
مستر روچلد آلمانی نقاش ماهري است. تمثال » : طرح استقرار یهودیان در فلسطین، رابطه داشت. براي نمونه، حبیب مؤید مینویسد
مبارك را با قلم نقش درآورده و به حضور مبارك آورد و استدعا نمود چند کلمه در زیر این عکس محض تذکار مرقوم فرمایند تا
4 سفر سالهاي 1911 1913 عباس افندي به اروپا و آمریکا که با تبلیغات فراوان از سوي متنفذان .« به آلمانی ترجمه و نوشته شود
محافل سیاسی و مطبوعاتی دنیاي غرب همراه بود، نشانی است آشکار از این پیوند عمیق میان سران فرقۀ بهایی و کانونهاي
سفر سالهاي 1911 1913 عباس افندي به اروپا » : مقتدري دراروپا و آمریکا در کتاب نظریۀ توطئه، این سفر را چنین توصیف کردم
و آمریکا سفري کاملًا برنامهریزي شده بود. بررسی جریان این سفر و مجامعی که عباس افندي در آن حضور یافت، نشان میدهد
نوظهور شرقی را به عنوان نماد پیدایش « پیغمبر » که کانونهاي مقتدري در پشت این ماجرا حضور داشتند و میکوشیدند تا این
آرمان ماسونی تئوسوفیستی، معرفی کنند. این بررسی ثابت میکند که کارگردان اصلی این نمایش انجمن « مذهب جدید انسانی »
جهانی تئوسوفی، یکی از محافل عالی ماسونی غرب بود... در این سفر، تبلیغات وسیعی دربارة عباس افندي، به عنوان یکی از
« رهبر تئوسوفیسم » رهبران تئوسوفیسم، صورت گرفت؛ این تبلیغات به حدي بود که ملکۀ رومانی و دخترش ژولیا وي را به عنوان
میشناختند و به این عنوان با او مکاتبه داشتند. عباس افندي در این سفر با برخی رجال سیاسی و فرهنگی ایران چون جلال الدوله
صفحه 15 از 61
پسر ظلالسلطان، دوستمحمدخان معیرالممالک داماد ناصرالدین شاه، سید حسن تقیزاده، میرزامحمد خان قزوینی، علیقلی خان
سردار اسعد بختیاري و غیره ملاقات کرد. این ماجرا، که حمایت کانونهاي عالی قدرت جهان معاصر را از بهائیگري نشان
5 سفر .« میداد، بر محافل سیاسی عثمانی و مصر نیز تأثیر نهاد و عباس افندي پس از بازگشت از این سفر وزن و اهمیتی تازه یافت
پرهیاهوي عباس افندي به اروپا و آمریکا و حمایتهاي گسترده از او درست در زمانی رخ داد که آخوند ملامحمدکاظم خراسانی
و شیخ عبدالله مازندرانی، دو رهبر نامدار انقلاب مشروطه، به شدت در زیر ضربه بودند و تلاش براي اخراج آنان از صحنه اجتماعی
و سیاسی و منزوي کردن آنها در اوج خود بود. در نتیجه این تحریکات، آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی در انزوا و فشار
بودند، زندگی را بدرود « خائف بر جان خود » و « خسته و درمانده » شدید روانی و سیاسی، در موقعیتی که به تعبیر مازندرانی
گفتند. 6 در نامهاي که شیخ عبدالله مازندرانی در 29 جماديالثانی 1328 ق. به حاجی محمدعلی بادامچی، از تجار مشروطهخواه
که بهائیان در آن حضور دارند، نسبت داده شده: ... چون مانع از پیشرفت مقاصدشان ،« انجمن سري » تبریز، نوشته، این تحرکات به
را فیالحقیقه به ما دو نفر، یعنی حضرت حجتالاسلام آقاي آیتالله خراسانی و حقیر، منحصر دانستند و از انجمن سرّي طهران
بعض مطالب طبع و نشر شد و جلوگیري کردیم، لهذا انجمن سري مذکور، که مرکز و به همه بلاد شعبه دارد و بهائیه لعنهم الله
تعالی هم محققاً در آن انجمن عضویت دارند و هکذا ارامنه و یک دسته دیگر مسلمانان صورتان غیر مفید به احکام اسلام که از
مسالک فاسده فرنگیان تقلید کردهاند هم داخل هستند، از انجمن سري مذکور به شعبه[اي] که در نجف اشرف و غیره دارند رأي
درآمده که نفوذ ما دو نفر تا حالا که استبداد در مقابل بود نافع و از این به بعد مضر است، باید در سلب این نفوذ بکوشند. مجالس
سریه خبر داریم در نجف اشرف منعقد گردید. اشخاص عوامی که به صورت طلبه محسوب میشوند در این شعبه داخل و به همین
اغراض در نجف اشرف اقامت دارند... مکاتباتی به غیر اسباب عادیه به دست آمده که بر جانمان هم خائفیم... این همه زحمت را
براي چه کشیدیم و این همه نفوس و اموال براي چه فدا کردیم و آخر کار به چه نتیجۀ ضدّ مقصودي به واسطۀ همین چند نفر
خیانتکار دشمن گرفتار شدیم. کشفالله تعالی هذالغمه عن المله. السلام علیکم و رحم[الله برکاته. الأحقر عبدالله المازندرانی. 7 در
دوران جنگ اوّل جهانی فرقۀ بهائی کارکردهاي اطلاعاتی جدياي به سود دولت بریتانیا داشت و این اقدامات کار را بدانجا رسانید
که گویا در اواخر جنگ مقامات نظامی عثمانی تصمیم گرفتند عباس افندي را اعدام کنند و اماکن بهائیان در حیفا و عکا را منهدم
نمایند. اندکی بعد، عثمانی شکست خورد و این طرح تحقق نیافت. 8 پس از پایان جنگ اوّل جهانی، شوراي عالی متفقین قیمومیت
فلسطین را به دولت بریتانیا واگذارد و در 30 ژوئن 1920 سر هربرت ساموئل به عنوان نخستین کمیسر عالی فلسطین در این سرزمین
مستقر شد. ساموئل از اندیشمندان و فعالان برجسته و نامدار صهیونیسم بود و به خانواده معروف ساموئل مونتاك تعلق داشت. در
9 در فلسطین دوستی و همکاري نزدیکی میان او و عباس افندي وجود داشت و « شاه ساموئل » دوران پنجاه ساله حکومت مقتدرانه
10 را به عباس افندي اعطا « شهسوار طریقت امپراتوري بریتانیا » در اوایل حکومت ساموئل در فلسطین بود که دربار بریتانیا عنوان
کرد. 11 اعطاي این نشان به پاس قدردانی از خدمات بهائیان در دوران جنگ بود. اندکی بعد، کودتاي سوم اسفند 1299 رضاخان
میرپنج و سید ضیاءالدین طباطبایی در ایران رخ داد. در کابینۀ سید ضیاء یکی از سران درجه اوّل بهائیان ایران به نام علی محمدخان
موقرالدوله 12 وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت شد. این مقام نیز به پاس خدمات بهائیان در پیروزي کودتا به ایشان اعطا شد.
موقرالدوله پدر حسن موقر بالیوزي ( 1908 1980 م.) بنیانگذار بخش فارسی رادیو بی.بی.سی. است که در سالهاي 1937 1960
ایادي » ریاست محفل ملی روحانی بریتانیا را بر عهده داشت. در سال 1957 شوقی افندي، رهبر بهائیان، بالیوزي را به عنوان یکی از
منصوب کرد. خاندان ساموئل در کودتاي 1299 ایران نقش فعالانه داشت. طبق پژوهش نگارنده، کودتاي 1299 و صعود « امرالله
رضاخان و سرانجام تأسیس سلطنت پهلوي در ایران اصولًا بر طبق طرحی بود که شبکه متنفذ زرسالاران یهودي بریتانیا به کمک
سازمان اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران، در زمان فرمانفرمایی سر روفوس اسحاق یهودي (لرد ریدینگ) در هند، تحقق
صفحه 16 از 61
بخشیدند. روحیه ربانی (ماکسول)، همسر آمریکایی شوقی ربانی، مینویسد: موقعی که سر هربرت ساموئل از کار کناره گرفت،
[شوقی] نامهاي مملو از عواطف ودیه براي او مرقوم و ارسال فرمودند که هر جملهاي از آن حلقه محکمی گردید در سلسله روابط
حسنه بین مرکز امر و حکومت این کشور. در این نامه از مساعدتهاي عالیه و نیات حسنه آن شخص محترم اظهار قدردانی
میفرمایند و گوشزد مینمایند که ایشان در مواقع مواجه شدن با مسائل و غوامض مربوط به دیانت بهائی همه گاه جانب عدل و
شرافت را میگرفتند که بهائیان جهان در هر وقت و هر مکان از این ملاحظات دقیقه با نهایت قدردانی یاد میکنند... ایشان
در مدت پنج سال زمامداري این کشور بینهایت از اینکه با بهائیت تماس داشتند » : [ساموئل] در جواب این نامه مرقوم داشتند که
13 بهائیان و مؤسسات غربی در ایران در «. مسرور و دائماً از حسن نظر آنان و نیات حسنهشان نسبت به طرز ادارة امور ممنون بودند
دوران متأخر قاجاریه، تعداد قابل توجهی از بهائیان را به عنوان کارگزاران سفارتخانههاي اروپایی، بانک شاهی انگلیس، بانک
استقراضی روسیه، کمپانی تلگراف و برخی دیگر از نهادهاي غربی فعال در ایران میشناسیم. لازم است توضیح دهیم که مالکان
اصلی بانک شاهی انگلیس و بانک استقراضی روسیه در ایران برخی از خاندانهاي سرشناس زرسالار یهودي بودند. ساسونها
مالکان اصلی بانک شاهی و پولیاکوفها مالکان اصلی بانک استقراضی بودند. این دو خاندان نامدار یهودي با یکدیگر رابطۀ
بود و پدرش از شرکاي بنیاد دیوید ساسون. 14 سابقۀ عضویت « یاکوب پولیاکوف » داماد « روبن گباي » ، نزدیک داشتند. براي نمونه
بابیها و بهائیها در سفارتخانههاي دولتهاي غربی در ایران بسیار مفصل است و برخی از اعضا و خویشان خاندان نوري از
نخستین بابیان و بهائیانی بودند که به استخدام سفارتخانههاي فوق درآمدند. در این میان به ویژه باید به میرزا حسن نوري، برادر
ارشد میرزا حسینعلی بهاء و میرزا یحیی صبح ازل، اشاره کرد که منشی سفارت روسیه بود و نیز به میرزا مجید خان آهی،
شوهرخواهر میرزا حسینعلی بهاء. این سنت در خاندان آهی ادامه یافت و بعدها میرزا ابوالقاسم آهی، خواهرزادة بهاء، نیز منشی
سفارت روسیه بود. میرزا ابوالقاسم آهی پدر مجید آهی، از رجال دوران پهلوي است. اعضاي خاندان افنان (خویشان باب و
نمایندگان عباس افندي در ایران) نیز با سفارت روسیه رابطه نزدیک داشتند و حاجی میرزا محمدتقی افنان 15 (وکیل الدوله) و
برادران و پسرانش نمایندگان تجاري روسیه در بمبئی و یزد بودند. آقا علیحیدر شیروانی (بهائی و از شرکاي تجاري خاندان افنان)
از اعضاي متنفذ سفارت روسیه در تهران بود و با حمایت او بود که حاجی میرزا محمدتقی افنان وکیل التجارة دولت روسیه در
گروبه، رئیس مقتدر ]» : بمبئی شد. 16 عزیزالله خان ورقا، از اعاظم بهائیان تهران، وارد خدمت بانک استقراضی روس در تهران شد
بانک] غایت اعتماد و محبت و احترام را به او حاصل نمود و او یگانه واسطه فیمابین رجال و اولیاي امور و محترمین متنفذین کشور
با آن بانک پرقدرت قرار گرفت و خانه و اثاثیه در قسمت علیاي شهر و درشکه با اسب زیبا و سرطویله مخصوص فراهم گردید و
غالباً سوار بر آن درشکه خود و با سواران قوي هیکل با لباسها و نشانهاي مخصوص بانک پی رتق و فتق امور میگذشت و فلان
ولیالله خان ورقا، برادر میرزا عزیزالله خان، نیز مدتی کارمند سفارت روسیه بود .« الملک و بهمان الدولهها ناچار از احترامش بودند
و سپس منشی اوّل سفارت عثمانی در تهران شد. 17 شاهزاده محمدمهدي میرزا لسان الادب (بهائی) مترجم بانک شاهی در تهران
بود. 18 ابوالحسن ابتهاج (پسر ابتهاج الملک بهائی مقتدر گیلان و مازندران) کارمند بانک شاهی انگلیس بود. او بعدها به یکی از
مقتدرترین شخصیتهاي مالی حکومت محمدرضا پهلوي بدل شد. در این زمینه نمونههاي فراوان میتوان ذکر کرد. در دوران
قاجاریه سفارتخانههاي اروپایی در ایران را به شکلی آشکار و گاه زننده حامی بابیها و بهائیها مییابیم. براي نمونه، شیخ
علیاکبر قوچانی، بهائی معروف (نیاي خاندان شهید زاده)، با اروپاییان ارتباط داشت و به این جرم به دستور میرزا عبدالوهاب خان
چون » : آصفالدوله حاکم خراسان زندانی شد. او از زندان نامهاي به کاستن رئیس گمرکات خراسان نوشت به این مضمون
ابناي وطن بر ایذاي من قیام نمودهاند و بر اهل و عیال و بستگانم سخت گرفتهاند از شما، که شخصی بیطرف هستید و خدمتگزار
دولت ایران میباشید، خواهش میکنم که اگر میتوانید از مجراي قانونی جلوگیري کنید و تحقیق نمایید که به چه سبب
صفحه 17 از 61
شجاعالدوله کسان مرا تحت فشار قرار داده و اگر در این مملکت جز هرج و مرج چیزي حکمفرما نیست دست زن و فرزند خود را
19 یک نمونۀ دیگر، ماجراي زندانی شدن بهائیان آذربایجان است. میرزا حیدرعلی اسکویی .« گرفته به یکی از دول خارجه پناه برم
و گروهی از بهائیان مدتی در تبریز زندانی شدند ولی با مداخله کنسولهاي روسیه و فرانسه رهایی یافتند. حتی کنسول روسیه به
و شخصاً شبانه به زندان رفته بهائیان را آزاد کرد و با درشکه شخصی خود به کنسولگري « تغیر نمود » ، شجاعالدوله، حاکم تبریز
برد و پذیرایی نمود. 20 عبدالله شهبازي ماهنامه موعود شماره 92 پینوشتها: 1. فلسطین در آن زمان جزو ایالت سوریه و بخشی از
.4 . 3. خاطرات حبیب، ص 20 . امپراتوري عثمانی بود و هنوز به نام فلسطین خوانده نمیشد. 2. امیرکبیر و ایران، ص 457 458
6. شواهد متقن و قابل بررسیاي دال بر غیرعادي بودن فوت . 5. بنگرید به: شهبازي، نظریۀ توطئه، صص 69 74 . همان، ص 239
آخوند خراسانی وجود دارد. شایعه قتل ایشان در همان زمان نیز رواج داشت و میدانیم که بهائیان زمانی قصد قتل آخوند را
به جرم سوءقصد » داشتند. به نوشتۀ صبحی، فردي بهائی به نام شیخ اسدالله بارفروشی (بابلی) و یک نفر دیگر به عتبات رفتند ولی
28 ، 7. حبل المتین، کلکته، س 18 ، ش 15 .( شدند. (خاطرات صبحی، ص 86 « نسبت به آیتالله خراسانی مرحوم متهم و گرفتار
30 اکتبر 1910 ، صص 20 1پ. 8. بنگرید به: شوقی ربانی، قرن بدیع، ترجمه نصرالله مودت. تهران، مؤسسۀ ملی ، رمضان 1328
مطبوعات امري، ص 122 ؛ بدیع، ج 3، ص 291 ، محمدعلی فیضی، حیات حضرت عبدالبهاء و حوادث دورة میثاق. تهران، مؤسسه
9. وینستن چرچیل در برخی از نامههاي خود به شوخی از سر هربرت ساموئل با عنوان . ملی مطبوعات امري، 128 بدیع، ص 259
اوّلین یهودي بود که پس از 2000 سال بر سرزمین اسرائیل » نام برده است. در دایرةالمعارف یهود آمده: ساموئل « شاه ساموئل »
در دوران پنج ساله حکومت ساموئل بر فلسطین شمار یهودیان این سرزمین از 55 هزار نفر به 108 هزار نفر رسید. «. حکومت کرد
.Knigth of the Order of the British Empitc. 11. The Encyclopedia of Islam. vol. 1. p. 916. 12 .10
علی محمد خان موقر الدوله سرکنسول ایران در بمبئی در سال 1898 ، نماینده وزارت خارجه در فارس در سال 1900 ، حاکم بوشهر
در سالهاي 1911 1915 بود. وي اندکی پس از کودتاي سوم اسفند 1299 درگذشت. موقرالدوله علاوه بر اینکه از اعضاي خاندان
افنان، یعنی از خویشان علیمحمد باب، بود، با عباس افندي و شوقی افندي نیز خویشی داشت. میرزا هادي شیرازي، داماد عباس
افندي و پدر شوقی، پسردایی موقرالدوله بود. 13 . روحیه خانم [ربانی، ماکسول]. گوهر یکتا در ترجمه احوال مولاي بیهمتا. ترجمه
Geolfiey Jones. Banking and Oil: The History of the British Bank of the . ابوالقاسم فیضی. تهران، 14
حاجی میرزا محمدتقی افنان .Middle B London. Cambridge University Press. 1987. p. 63. 15
1830 1912 م.) سالیان سال در یزد بود. او سپس به عشقآباد کوچید و بخشی از ثروت خود را وقف احداث مشرقالاذکار کرد. )
18 . تذکره شعراي بهائی، ج 3، ص . 17 . همان، صص 491 496 . در حیفا درگذشت. 16 . تاریخ ظهور الحق، ج 8، ق 1، ص 431
. 20 . همان، ج 5، صص 213 218 . 19 . مصابیح هدایت، ج 2، صص 328 329 .254
عروسک باربی و تهاجم فرهنگی
عروسک باربی بر خلاف سایر عروسکها که تداعی کنندة کودك بوده و داراي چهرهاي معصومانه میباشند، یک زن بیست سالۀ
آمریکایی با تمام مشخصات اندامی آن است که با دقت فراوان طراحی و ساخته میشود و با حضور تصاویرش در اکثر مایحتاج و
ملزومات ضروري کودکان و نوجوانان از قبیل لوازم التحریر، کیف، کفش، شکلاتها، ظروف، البسه، ساعت، وسایل شخصی و...
ملکۀ ذهنی کودکان و نوجوانان گردیده، خود را به آنان تحمیل و موجب خرید عروسک میگردد. در روشهاي تعلیم و تربیت،
است. هر سن و هر جنس الگوي خاص خود را برمیتابد. در این میان مهمترین « الگوسازي » مهمترین و کلیديترین عامل بحث
سن، دوران کودکی است. تربیت دوران کودکی توأم با بهرهگیري از الگوهاي خاص و ویژة این دوران است. طبیعی است که
صفحه 18 از 61
الگوهاي دوران کودکی به طور عمده از مؤلفههاي عاطفی به جاي گزارههاي عقلانی بهره میبرند. لذا رمز و رازهاي موجود در
خیالپردازيهاي کودکانه، جایگزین گزارههاي واقعگرایانه در تربیت بزرگسالان میشود. مبتنی بر این اصل، استفاده از نماد
حیوانات به صورت فانتزي در انتقال مفاهیم آموزشی و تربیتی به کودکان همواره مدّ نظر بوده است؛ به گونهاي که امروزه بیشترین
حجم تولیدات فرهنگی مربوط به کودکان در زمینۀ انیمیشن، کتاب، داستان و اسباببازي به استفاده از نمادگرایی از حیوانات
محدود میشود . در این میان دختربچهها انحصاراً به عروسک علاقهمند هستند. این علاقه نشأت گرفته از عاطفه ویژة دختر بچهها و
همچنین به دلیل قدرت برتر عروسک در ایجاد حسّ همزادپنداري و تفاهم خیالی با کودك است. عروسک، بالاترین نقش تربیتی
را به ویژه در شکلدهی و پایهریزي شخصیت دختران دارد. دختربچهها، زنان آیندة هر ملت هستند و براي انحطاط هر ملت بایستی
دختران و زنان آن ملت را منحط تربیت نمود. همانگونه که براي اعتلاي هر ملت، بایستی دختران و زنان آن ملت را متعالی تربیت
کرد. از این منظر، نقش عروسک در تهاجم فرهنگی نقش بسیار برجستهاي است. پدیدة عروسک باربی کمپانی متل: کمپانی متل
در سال 1945 توسط زوج هندلر و مت در ایالت کالیفرنیاي جنوبی آمریکا تأسیس شد. این شرکت، ابتدا قاب عکس تولید میکرد
و سپس به ساخت مبلمان خانه و در نهایت به تولید اسباببازي روي آورد. متل و میکی ماوس: کمپانی متل در 1955 با کلوپ
میکی ماوس براي تبلیغ اسباببازيها به همکاري در نمایشهاي تلویزیونی پرداخت که موجب دگرگونی ساختاري در تجارت
اسباببازي شد. در 1959 به دلیل علاقۀ دختر هندلر به عروسکهاي کاغذي، این کمپانیها طرح ساخت عروسک را دنبال کردند
که منجر به عقد قرارداد براي دریافت امتیاز عروسک آلمانی لیلی شد. عروسک لیلی عروسک لیلی در واقع برگرفته از
شخصیت، اندام و چهرة یک زن خیابانگرد آلمانی به همین نام بود. عروسک آلمانی لیلی به عنوان یک قطعه کلکسیونی فقط به
بزرگسالان، به ویژه به کلکسیونرهاي اسباببازي فروخته میشد. کمپانی متل امتیاز عروسک لیلی را از آلمان خرید و پس از
همانند کرد و به تولید انبوه آن در آمریکا اقدام نمود. عروسک باربی « آنگلوساکسون » تغییراتی، صورتبندي نژادي آن را به نژاد
دختر « باربارا » این عروسک تغییر نژاد یافته (به نژاد آمریکایی انگلیسی آنگلوساکسون) باربی لقب گرفت. باربی اسم خلاصه شدة
کوچک رئیس کمپانی متل یعنی آقاي هندلر بود. باربی به زودي در صف اوّل اسباببازي دختران در غرب قرار گرفت. در سال
1959 هر عروسک باربی به قیمت سه دلار فروخته میشد. امّا اکنون هر عروسک باربی اصل ساخت کمپانی متل تا 4500 دلار
« جک رایان » ، قیمت دارد. از طراحی موشک ضدّ هوایی تا طراحی عروسک باربی: طراح تغییرات باربی در آمریکا در کمپانی متل
است. وي قبل از آن در پنتاگون (وزارت جنگ آمریکا) طراح موشکهاي اسپارو و هاوك بود. شرکت متل او را به خاطر تخصص
و استعدادش در شناخت فرم هیکل زنان استخدام کرد. در 1960 شرکت متل سهام خود را به فروش رساند و به سهامی عام تبدیل
شد. از 1963 تا سال 1965 ثروت کمپانی متل از 100 میلیون دلار به 500 میلیون دلار افزایش یافت. عروسک کِن (دوستپسر
باربی): در 1961 کمپانی متل عروسک کن را تولید کرد. این عروسک پسري بود با لباسهاي شیک و موهاي قهوهاي که برگرفته
از نام پسر آقاي هندلر رئیس کمپانی متل است. به این ترتیب عروسک باربی صاحب یک دوست پسر شد. بعدها در سال 1963
به جمع کن و باربی پیوستند. دوستان زرد و سیاه باربی: در سال 1968 کمپانی « اسکیپر » و در سال 1965 عروسک « میچ » عروسک
متل براي اینکه به باربی یک شخصیت تربیتی جهانی ببخشد، اقدام به ساخت و فروش عروسکهاي سیاه و زردي نمود که هیکل و
اندام آنها کاملاً همانند اندام باربی، ولی رنگ پوست و چهرة آنها متفاوت است. عروسک دورگۀ آفریقایی آمریکایی براي
توسط کمپانی متل به بازار آمد. این تمام « کریستین » کودکان سیاهپوست در آمریکا و آفریقا که به باربی سیاهان معروف شد با نام
مسئله نبود، زیرا بازار بیش از یک میلیاردي زرد پوستان در آسیا و همچنین تربیت غربی دختران آنان ضرورت نگاه فرهنگ غربی
معروف به باربی ژاپنیها و چینیها را ساخته و روانۀ بازار کرد. در کنار این « کییرا » به آن عرصه را جدّي ساخته و در سال 1990
ي آمریکاي لاتین به جمع دوستان باربی پیوسته بود. از 1965 کمپانی « ترزا » ( دوست زرد پوست باربی دو سال قبل از آن ( 1988
صفحه 19 از 61
در « ببین و بگو » متل در راستاي تبلیغ و ترویج باربی به ساخت و فروش اسباببازيهاي جنبی و تکمیلی آن پرداخت: اسباببازي
مهدکودكها، خودروهاي مسابقه احتراقی، اسباببازيهاي الکترونیکی، سرگرمیهاي ویدئویی خانگی، پازلها و... . اساسنامه
کودکان: 1978 متأثر از شعار حقوق بشر رئیس جمهور وقت آمریکا جیمی کارتر مبنی بر بسط حقوق بشر در جهان، کمپانی متل با
دید بشر دوستانه! اساسنامه جهانی کودکان را تنظیم نمود که به شکل قابل توجهی، شرکایی را به صورت غیرانتفاعی در اتحادیهاي
پیرامون اساسنامۀ مزبور از سراسر جهان گرد آورد. متل کمپانی چند ملیتی: کمپانی آمریکایی متل براي ترویج باربی در سال
1986 شرکت هنگ کنگی اراکو را تأسیس کرد. در سال 1988 با کمپانی والت دیسنی در جهت تولید و بازاریابی اسباببازيها و
فیلمهاي شخصیتهاي عروسکی و کارتونی معروف والت دیسنی در سراسر جهان قرارداد همکاري منعقد نمود. همچنین در
« کورجی تویز » را خرید و در سال 1989 شرکت « اس، اي » سال 1988 کمپانی متل کل سهام شرکت اسباببازي سازي فرانسوي
انگلیسی را تأسیس کرد. با توجه به گسترش نفوذ باربی، کمپانی متل در 1991 شرکت آویوا تولیدکنندة اسباببازيهاي ورزشی را
تأسیس کرد. از این پس به ترتیب: در 1992 تأسیس شرکتهاي بینالمللی از سوي متل، در 1993 جذب مجموعه محصولات
فیشر پرایز (تولید کننده اسباب بازي پیش دبستانی) به مجموعه متلو، در 1994 تأسیس شرکت کرانسنکو براي تولید
اسباببازيهاي معروف باربی در انگلیس توسط متل، در 1995 تدوین مقررات حقوقی تولید و توزیع عروسکهاي بزرگ کاپچ
کیدز توسط متل، در 1997 ادغام کمپانی اسباببازي نایکو در متل، در 1997 ساخت و عرضه یک عروسک معلول سوار بر
ویلچر به نام اسمایل توسط خط تولید باربی، در 1998 خریداري کمپانی اسباببازي سازي پرندة آبی از انگلیس، در 1998 تولد
دختر مطلوب آمریکایی در دو مجموعۀ اوّل (مجموعۀ اوّل دختران 3 7 ساله و مجموعۀ دوم دختران 7 12 سال) شامل سلیقهها،
« داستانهاي هريپاتر » علایق، الزامات و... . در سال 2000 کمپانی متل امتیاز مجموعۀ بازيها و فعالیتهاي سرگرم کننده پیرامون
شامل: عروسکها، پازل، خودروها، بازيهاي کامپیوتري و فیلمهاي مربوط را (با همکاري کمپانی سینمایی وارنر) خریداري نمود.
براي گسترش و نشر بازيهاي آموزشی و نرمافزارهاي « چاپ و انتشارات تی.اچ.کیو » در سال 2001 کمپانی متل به معاهدة جهانی
تولیدي خود با توجه به ذخایر کمپانی متل شامل باربی، هاتوي، دختر آمریکایی، مچ باکس و فیشر پرایز وارد شد. فیلمهاي باربی
ظاهر شد، از آن پس تا کنون تعداد قابل « باربی در فندق شکن » در سال 2001 عروسک باربی در اوّلین فیلم کامپیوتري خود به نام
توجهی فیلم کامپیوتري، انیمیشن، فیلم سینمایی و مستهجن سکس در مورد باربی تولید شده است. دوبارهسازي باربی در طی سالیان
گذشته باربی بیش از پانصد بار در نقشها و شخصیتهاي متفاوت عرضه شده است از آن جمله: پرستار، افسر پلیس، آموزگار،
پزشک، دندانپزشک، دامپزشک، خواننده موسیقی راك، ژیمناست، کارآگاه، افسر نیروي دریایی، افسر خلبان، میهماندار هواپیما،
دزد، گدا و... که این شخصیتپردازيها، براي کارکردهاي تربیتی این عروسک است. باربی و سیاست در طول چهل سال گذشته
عروسک باربی فعال عرصه سیاست در آمریکا بوده است. در طول انتخابات ایالتی و ملتی، باربی بسیار فعال است. در طول جنگ
ویتنام، گرانادا، پاناما، و در انتهاي جنگ سرد باربی نقشهاي متفاوتی ایفا کرد. در طول جنگ عراق و آمریکا در سال 1990
عروسک باربی با پوشش یونیفورم نظامی آمریکایی به تهییج افکار عمومی مردم آمریکا پرداخت. پس از واقعۀ 11 سپتامبر نیز باربی
با پوشیدن یونیفورم نیروهاي نظامی ضدّ تروریست با ایفاي نقش جدید خود به تهییج افکار عمومی پرداخت. تیتر آگهیهاي
باربی و تعلیم و تربیت خانم روت هندلر همسر رئیس .« باربی روح آمریکایی » : تبلیغاتی باربی براي نبرد ضدّ تروریسم این بود
کمپانی متل دریافته بود که همچنان که فرزندش باربرا رشد میکند به شخصیتسازي و تقلید از بزرگسالان در رفتار با
عروسکهاي کاغذي میپردازد، بنابراین طرح ایده ابداع عروسک واقعی (سه بعدي) به ذهن او خطور کرد. پس از ساخت باربی
تصمیم بر این شد تا مدلهاي گوناگونی از لباسها در اختیار کودکان قرار گیرد تا آنان بتوانند شخصیت دلخواه خود را در
مدلهاي مختلف به باربی ببخشند. به مرور زمان باربی کارکرد مهمی یافت، باربی به دختران آموزش میداد که جامعۀ مدرن از
صفحه 20 از 61
آنها به عنوان یک زن چه انتظاري دارد. کمر باریک و اندام کشیدة باربی باعث شده است تا دختران نوجوان در غرب و سایر
کشورها براي اینکه اندامشان شبیه باربی شود یا از الگوي باربی خیلی فاصله نداشته باشند از خوردن غذا به اندازة کافی در سن
رشد خود پرهیز کنند. لذا آمار حیرتآور سازمانهاي بهداشتی غرب از سوء تغذیه دختران غربی خبر میدهد. طرح این ذهنیت که
ترکیب اندام باربی هیچگاه به هم نخواهد خورد، در تربیت دختران براي اینکه در سنین بزرگسالی هیچگاه آبستن نشوند (که مبادا
فرم اندامشان به هم بخورد) بسیار مؤثر بود. در دهۀ 90 میلادي به دلیل کاهش نرخ تولید مثل در غرب به ویژه در آمریکا باربی
براي تربیت دختران در آن زمینه وارد صحنه شد و در 1995 این عروسک با یک جنین در شکم خود به بازار عرضه شد تا دختران
نوجوان با وضع حمل باربی به دست خود اشتیاق مادر شدن بیابند. امروزه اسکیپر که خواهر کوچک باربی محسوب میشود بخشی
از پاسخ به درخواست سیاستگذاران فرهنگی براي بچهدار بودن باربی است. نگاهی به تحول لباسها و شخصیت باربی بیانگر آن
تحول اجتماعی است که باربی در آن آفریده شده است. امروزه عروسک بزرگ باربی در هیأت یک دختر جوان حقیقی براي
مقاصد مستهجن در فروشگاههاي غربی خرید و فروش میشود. تعداد زیادي از هنرپیشهها و خوانندگان زن غربی با صرف
هزینههاي زیاد اندام و چهرة خود را همچون باربی میسازند تا مورد توجه عموم واقع شوند. امروزه باربی بر روي تمامی وسایل
مورد استفادة کودکان و نوجوانان اعم از لوازم التحریر، لوازم بهداشتی و آرایشی، پوشاك، اسباببازي، لوازم تزئینی و... حک
شده است و حتی خوردنیهاي فانتزي کودکان مانند آدامس و شکلات نیز از حضور باربی بینصیب نیستند. چه اینکه دخترها در
سراسر جهان بایستی حضور مدل و الگوي غربی خود (باربی) را همواره در پیرامون خود حس کنند. مادران غربی میپرسند: چرا
دختران ما زودتر از آنچه که باید بالغ میشوند؟ دلیل این بلوغ زودرس جنسی دختران ما در چیست؟ باربی و استراتژي فرهنگی
بشر مداري به جاي خدامحوري) است، طبیعی است که سیاستمداران ) « امانیسم » آمریکا از آنجا که بنیان دکترین فرهنگی آمریکا بر
و استراتژیستهاي فرهنگی آمریکا تلاش نمایند تا از طریق شیوهها و راهکارهاي مختلف بنیان فرهنگی خود را تقویت و آن را در
آمریکا و سراسر جهان بسط و تسرّي دهند. یکی از این شیوهها، تربیت دختران آمریکا و سراسر جهان با گزارههاي فرهنگی
هاي آمریکایی تربیت شوند، این « ارزش » آمریکایی است. لذا به عنوان بهترین و کارآمدترین راه، اگر دختران سایر ملتها با
دختران، نقش همسران و مادران را در جوامع خودشان عهدهدار میشوند، لذا مبتنی بر ارزشهاي آمریکایی، جامعهشان را اداره
میکنند و این مهمترین کارکرد تهاجمی یک فرهنگ مهاجم است که شهروندان دیگر ممالک را با ارزشهاي خود بپروراند.
اینگونه است که باربی، در استراتژي فرهنگی آمریکا واجد بالاترین تأثیرها و ارزشگذاريهاست و در عرصۀ پدافند در برابر
تهاجم فرهنگی عروسک باربی، مهمترین اقدام در گام نخست تبیین مخاطرات تربیتی و فرهنگی این عروسک است. لذا هشدار و
بصیرت بخشی در صدر این اقدامات است. مکانیزم تربیتی عروسک باربی عروسک باربی بر خلاف سایر عروسکها که تداعی
کنندة کودك بوده و داراي چهرهاي معصومانه میباشند، یک زن بیست سالۀ آمریکایی با تمام مشخصات اندامی آن است که با
دقت فراوان طراحی و ساخته میشود و با حضور تصاویرش در اکثر مایحتاج و ملزومات ضروري کودکان و نوجوانان از قبیل لوازم
التحریر، کیف، کفش، شکلاتها، ظروف، البسه، ساعت، وسایل شخصی و... که به بیش از دهها هزار مورد موجود در بازار (حتی
داخلی) میرسد، ملکۀ ذهنی کودکان و نوجوانان گردیده، خود را به آنان تحمیل و موجب خرید عروسک میگردد. خریداران
باربی با خرید یک عروسک کارشان تمام نشده بلکه مجبورند تمام وسایل مکمل آن را از قبیل لباس خواب، وسایل حمام، مایوي
شنا، لباس میهمانی، وسایل آرایش و... را که همه ساله در چندین نوبت نیز تغییر مد داده و بازسازي و تولید میشوند تهیه و همواره
آن را به روز نمایند. بدیهی است مدل لباس باربی و تمام آنچه که تحت عنوان متعلقات عروسک عرضه میشود مدل لباس و سایر
وسایل مورد نیاز دختران و زنان قرار گرفته و بدین صورت دختران مأنوس با این عروسک با سلیقۀ باربی (یا به قول دقیقتر با سلیقه
و خواست یک زن آمریکایی) بزرگ شده، در زمانی که به سنّ انتخاب میرسند دقیقاً داراي سلیقهاي همانند باربی (یا یک زن
صفحه 21 از 61
آمریکایی) میباشند. بنابراین هر آنچه در تمدن غرب براي انحطاط بشر تولید و عرضه میشود، قبلًا ذائقه و احساس نیاز به آن را با
یکی از نمودهاي عینی در داخل کشور است که متخصصان « باربی بیس » هزینه مصرفکنندگان به وجود آوردهاند که پدیدة
تربیتی و تغذیۀ داخلی با نگرانی فراوان از طریق رسانههاي جمعی در جستجوي راه حلّی براي آن و اطلاعرسانی به خانوادههاي
ایرانی براي پیشگیري و جلوگیري از گسترش آن هستند. در شرایطی که در صفحۀ نیازمنديهاي روزنامههاي صبح و عصر،
آگهیهاي بسیار فریبندهاي با عبارات اغفالکننده دختران این مرز و بوم را با وعده و وعید فراوان به باربی شدن دعوت مینمایند!!!
نباید فراموش کرد که تا این لحظه، هیچ کشور و ملتی نتوانسته است در برابر باربی رقیبی ماندگار و جدي بتراشد و در این عرصه
در انگلیس است. « عروسک سندي » کاملًا شکست نخورده باشد که از جملۀ آن
رویکرد استراتژیک به اخبار آخرالزّمان (قسمت پایانی)
اشاره: گفتیم که روایات آخرالزمان به دو گونۀ نشانهگذار و استراتژیک قابل دستهبندي هستند. نگرش استراتژیک به این روایات،
پیشنیازهاي فکري، فرهنگی و... ویژهاي را میطلبد: 1. جمع بین اعتقاد به تقدیر علمی و عینی خداوند با زمینهسازي، 2. درك
فلسفۀ تاریخی از ظهور، 3. نیازهاي متدولوژیک و استنباطی. در شمارة گذشته، به بحث دربارة چارچوبۀ تفسیري کلامی روایات
. در مقام گردآوري پرداختیم و در این قسمت، دربارة چارچوبه تفسیري کلامی براي مقام داوري سخن خواهیم گفت. 3 2
چارچوبه تفسیري کلامی براي مقام داوري پس از گردآوري اخبار، نوبت به داوري دربارة آنها میرسد. کشف دلالات آنها و
جمعبندي جهت استخراج مختصات جامع ظهور، مرحلۀ داوري را تشکیل میدهد. در اینجا نیز نیازمند یک اصول راهنما و
چارچوب تفسیري هستیم که از محکمات قرآن و سنت اخذ گردد که به برخی از آنها اشاره میشود: الف نشئه ظهور نزدیکتر به
قیامت تا دنیا: در اخبار آخرالزمان، به خصوص پس از ظهور در کنار پدیدههاي مجرّبی مثل خسف (فرو رفتن در زمین) بیدا، قحطی
و... به پدیدههایی برمیخوریم که برایمان شناخته شده نیستند (غیر مجرّب) مثل طلوع خورشید از مغرب, طولانی شدن روزها, اینکه
فرد مؤمن در زمان او، در مشرق، برادر خود را در مغرب میبیند, بر ابرها سوار میشوند 1 و... . براي یافتن دلالت اینگونه پدیدهها
چه باید کرد؟ هر تفسیري ناگزیر از مبناي کلامی خاص خود است رویکرد اوّل این است که این بیانات را تعابیري مجازي و تمثیلی
از تکامل تکنولوژي کنونی بدانیم که در عصر ظهور تکامل شده است! رویکرد دیگر رویکرد معجزهگر است. بدین معنا که همه
پدیدههاي غیر مجرّب را حمل به اعجاز حضرت مینماید. همه دلالت مطابقی دارند لکن با اعجاز و خرق عادت رخ میدهد.
رویکرد سومی هم مطرح است و آن اینکه پدیدههاي غیر مجرّب، نه تکامل یافته تکنولوژياند و نه اعجاز و خرق عادت، بلکه
عادت نشئه ظهور چنین است. یعنی به جاي اینکه خرق عادت شود، عادت و نوامیس نشئه ظهور به مرتبه بالاتري از نشئه دنیاي
کنونی رسیده است. پیش از توضیح بیشتر این رویکرد به مبانی کلامی این سه تفسیر توجهی نماییم: مبناي کلیدي تفسیر اوّل همان
است. یعنی مسیر غرب، راه طی شدة انبیا است. اگر انبیا میخواستند صنایع را « راه طی شدة انبیا » دیدگاه مهندس بازرگان در مقالۀ
بسازند، میساختند اینها ربطی به ایمان و کفر و دین و بیدینی ندارد! اصلًا دین براي آموزش اینها نیامده است، لذا امام عصر(ع)
هم که آمد از همین پیشرفت استفاده میکند! عجب اینکه برخی منتقدان بازرگان که خود اهل علمند براي تفسیر این روایات،
همین گونه تفسیر کردهاند، بدون اینکه به مبناي فاسدش توجه داشته باشند. مبناي محوري تفسیر دوم، اعجاز حداکثري (در مقابل
اعجاز حداقلی فقط براي اثبات حقانیت خویش) میباشد. بدین طریق موعود ادیان یک استثنا است. او هیچیک از مراحل ظهور تا
پر کردن زمین از عدل و داد را با تلاش معمولی انجام نمیدهد و همه به اعجاز انجام میشود! این تفسیر غیر از توالی فاسد به
خصوص در خلق استراتژي است اصولاً قابل دفاع هم نیست. اینکه امام در اثبات حقانیت خود از معجزه استفاده مینماید یا
فرشتگان به یاري او میشتابند قابل دفاع است و از قضا همین روایات هم مستند این برداشت در توسعۀ اعجاز است امّا دلیل، اخص
صفحه 22 از 61
از مدعاست. فرشتگان او را یاري میکنند، همان گونه که امداد غیبی براي سایر انبیا و رسل بوده است (قرآن یاري فرشتگان در بدر
را توصیف مینماید). امداد نیز از قانونی خاص تبعیت میکند که مربوط به یاري شوندگان است. هر چه جدّ و جهد و خلوص
یاري شوندگان بیشتر باشد، امداد غیبی مضاعف است. 2 پس اگر میزان یاري فرشتگان بیشتر است باز به جد و جهد و تلاش
مضاعف حضرت حجت و یارانش بر میگردد و این اثبات تلاش حداکثري مینماید نه اعجاز حداکثري خود معصومان نیز از
دوران پر مشقت ظهور در کار و تلاش سخن گفتهاند. میماند رویکرد سوم؛ این رویکرد نمیگوید که همین مرتبه از قوانین و
نوامیس برطبیعت حاکم است و فقط آنها به کرّات خرق شده، کار با اعجاز پیش میرود بلکه معقتد است مرتبۀ برتري از قوانین
طبیعت بر آن حاکم میشود که نشئۀ ملک را به قیامت و قوانین آن نزدیکتر مینماید. ریشه این سخن در بیان شریف علامه
طباطبایی است. 3 این رویکرد هم ادلۀ فلسفی دارد و هم ادلۀ نقلی. بر اساس حکمت متعالیه و مشارب عرفانی, عالم مُلک به سمت
تجرّد تام در قوس صعود در حال حرکت و تکامل است و مرتبۀ قیامت، مرتبه رسیدن دنیا به مبدأ خویش است (إلیه راجعون) از این
رو فعلیت برتري در عالم مشاهده میشود که براي مراتب قبل شناخته شده نیست چنانکه آنچه از نشئه قیامت برایمان شناخته شده
نشئه « خصوصیت » نیست (مثل شهادت جوارح, شناخته شدن مجرم به سیمایش, زنده بودن بهشت و جهنم و...) اعجاز نمیباشد بلکه
4« فذکّرهم بأیّام الله؛ آنان را به روزهاي خدا یادآور شو » قیامت است. حال ظهور نیز مرتبهاي از آن حقیقت را دارد. در ذیل آیه
ظهور، رجعت و قیامت » روایاتی است که تصریح دارد ایام الله، روز ظهور، رجعت و قیامت است. به تعبیر بلند علامه طباطبائی
5 یعنی خصوصیات نشئه ظهور، به قیامت شبیهتر و نزدیکتر است تا دنیاي ما. عالم براي رسیدن به .« مراتب یک حقیقت واحدند
مرتبه قیامت ناگزیر از طیّ دو مرتبۀ ظهور و رجعت است و همین تفسیر سخن پیامبر(ص) است که اگر از عمر دنیا یک روز باقی
باشد، خداوند آنقدر آن را طولانی میگرداند تا ظهور اتفاق افتد. این رویکرد علاوه بر اینکه مبناي محکم عقلی و نقلی دارد با
مجموعه روایات دیگر هم سازگارتر است؛ به علاوه که تمام آنچه را رویکرد دوم به دنبالش هست در خود جاي میدهد. بر اساس
و تکنولوژي موجود که البته سیاق روایت « تکامل اسباب » است نه « کمال انسان » این رویکرد چنان امکاناتی براي مؤمن حاصل از
هم خلاف آن را میرساند. روایات، وجود امکانات را براي مؤمنان ثابت میکند: به حقیقت، مؤمن در زمان [ظهور] قائم(ع) در
حالی که خود، در مشرق است، حتماً برادرش را در مغرب میبیند... . اگر تکنولوژي متکامل شده بود که براي فاسق و مؤمن،
بالسویه بود. فعلیت و صیرورت بیشتر زمین نیز آثار خاصّ خود را دارد و از جلمه آبادانی آن, اخراج نبات و گنجهاي آن و... اینها
نه مجاز است و نه خرق عادت ب زبان علمی و عملی اخبار اهلبیت(ع): از آنچه دربارة رویکرد سوم گفتیم، این نتیجه گرفته
نمیشود که همه اخبار غیبی قرآن و عترت به همین معناي متداول شناخته میشوند تا مثلًا وقتی اوصافی عجیب براي الاغ دجال
میشمارد، آن را به چارپایی عظیمالجثه و... تطبیق کنیم! اینجا نیز یک مبناي تفسیري دیگر وجود دارد و آن اینکه زبان اخبار
علمی، با زبان اخبار عملی یکی نیست. زبان اخبار عملی عرفی است زیرا براي مکلّّفان دیروز و امروز بالسویه است پس باید وقتی
براي مخاطبان زمان صدور شناخته شده باشد. مخاطبان « صعید » ,« فتیمّموا صعیداً طیّباً؛ 6 پس بر خاك پاك تیمم کنید » : میفرماید
متأخر این خطاب نیز باید به فهم عرفی مخاطب زمان صدور رجوع نمایند. ولی آیا اخبار علمی نیز لزوماً باید چنین باشد؟ واضح
است آن محذور (عمل به تکلیف) را ندارد. اي بسا چون براي مخاطب صدور آن واقعیت شناخته شده نیست به زبان غیر عرفی و
در قالب تشبیه و کنایه بیان شود. مثلًا اگر معصومان میخواستند از میکروب بگویند، چگونه آنرا به مخاطب زمان خود بشناسانند
پس لاجرم از تعابیري مثل شیطان استفاده میکنند. این تفکیک که امام خمینی(ره) در کشف الاسرار بیان فرموده است، در تفسیر
اخبار آخرالزمان، بهخصوص پدیدههاي پس از ظهور بسیار مفید فایده است. ج وضع اساسی براي حقایق نه مصادیق: علامه
« فرشتگان داراي بال هستند » طباطبایی در مقدمۀ تفسیر المیزان به خوبی این موضوع را تبیین فرموده است. وقتی قرآن میفرماید
نباید بال پرنده یا مانند آن در ذهن تصور شود که ناسازگاري با تجرّد فرشتگان به ذهن تبادر نماید. چون اسامی نه براي مصادیق
صفحه 23 از 61
در طیّ قرون به مصادیق متفاوتی به کار رفته که هیچ « ترازو » بلکه براي حقایق وضع شدهاند. بدین معنا که همانطور که کملۀ
شباهتی با هم ندارند امّا همه کار سنجش را انجام میدادند, میتواند بر نوع مجردي از آن با خصوصیاتی خاص در عرصۀ قیامت
باشد امّا شبیه هیچ کدام از ترازوهاي معهود نباشد بلکه موجودي مجرد و داراي شعور بوده که سنجش « میزان » صدق کند که باز
و... در قیامت معناي کنایی و مجازي « بال » ,« صراط » ,« میزان » کیفیات ایمان و کفر، کار اوست. پس نمیتوان زود حکم کرد که
دارد یا حکم کرد که همین معناي عرفی و شناخته شده دارد. یعنی واقعاً پلی مثل این پلها روي جهنم تا بهشت کشیده شده است!
بلکه پل هست امّا نه معناي کنایی و مجازي دارد یا نمیتوان حکم کرد که همین معناي عرفی و شناخته شده را دارد. یعنی واقعاً پلی
مثل این پلها روي جهنم تا بهشت کشیده شده است! بلکه پل هست امّا نه به معناي مصادیق معهود. سه اصل تفسیري در کشف
الایات اخبار عبارتند از: 1. پدیدههایی که شبیه پدیدههاي قیامتی تصویر شدهاند را نباید با پدیده هاي دنیاي موجود شناخت و
بدانها تأویل برد چون ظهور بدان نشئه نزدیکتر است. 2. پدیدههایی را که با واژگان شناخته شدة ما بیان شده امّا نتایج متفاوتی از
آن گرفته شده، نباید به مصادیق معهود تأویل نمود بلکه باید حقیقت آنرا مورد توجه قرار داد. 3. پدیدههایی را که به زبان رمز
گفته شده، اخبار علمی است و باید رمز گشایی شود. 3 3. نظامی براي طبقهبندي دلالات آنچه به دنبال کشف دلالت آن هستیم یا
حاکی از شیء است (اسم) یا حاکمی از پدیده (فعل). چنانچه اشاره شد، پدیدههاي آخرالزمان: الف یا تجربه شدهاند (مجرب)
مثل قحطی و خسف ب یا غیر مجرباند که با اصول تفسیري دلالتیابی میشوند. اسامی را نیز میتوان در یک طبقهبندي ابتدایی
چنین تقسیم کرد: الف متعلق آنها در عصر صدور موجود بوده است: 1. در عصر ظهور هم موجودند: 1 1. مطابق همان مصداق
اوّل: مثل کوفه، رکن و مقام و... . 1 2. غیرمطابق با آن مصداق: مثل خراسان و... ب متعلق آنها در عصر صدور موجود نبوده
است: مثل سفیانی، خراسانی، شعیب بن صالح و... . در برخی احتمال معناي غیر مطابقی تنزیلی وجود دارد. مثلًا منظور از رومیان,
نصارا باشد. در این صورت واضح است همپوشانی این معنا با منطقه جغرافیایی روم شرقی در عصر صدور یکی نیست. در برخی
احتمال معناي غیر مطابقی وجود دارد امّا نه تنزیلی و مجازي مثلًا خراسان, خراسان قدیم (در عصر صدور) است یا خراسان عصر
ظهور؟ یا منظور از ترکان کیانند؟ آیا همان منطقه کوچک که در عهد عباسیان جایگاه ترکان بود یا؟ … در برخی که دلالت
عنوانی دارد مثل خراسانی, سفیانی, یمانی, و... 7 این سئوال مطرح است که آیا هنگام ظهور، اینان به این عنوان شناخته شدهاند؟ یا
بدین عنوان معروف نیستند ولی عنوان برایشان صحت صدق دارد؟ که باز این سئوال طرح میشود که صحت صدق به چیست؟ مثلًا
سفیانی حتماً باید از نژاد خونی ابوسفیان باشد یا ادعائاً و تنزیلًا متعلق به اوست؟! در برخی که نام شخصی (مثل شعیب بن صالح)
مطرح است نیز این سئوال مطرح است که با همین ترکیب براي او شناخته شده است یا با ما به ازاي آن؟ به خصوص که مثلًا شعیب
بن صالح از منطقهاي غیر عرب نشین معرفی میشود این احتمال وقتی تقویت میشود که میدانیم اسامی انبیا و اولیاي گذشته در
ادیان گذشته که زبان غیر عربی داشتهاند به گونه دیگر بوده است مثلًا حسن(ع) و حسین(ع) در عبري شبر و شبیر نام داشتهاند و
هکذا... آیا احتمال این ما به ازایی هم اینجا وجود دارد؟! در قسمت اسامی هم تعارضاتی در روایات وجود دارد که حلّ آن
و « حرب » ,« معاویه » ,« عثمان » ,« عبدالله » مشکل مینمایاند. براي نمونه اختلاف در نام سفیانی را میتوان مثال زد: روایات نام او را
و گاه به « عتبه بن ابی سفیان » را براي پدرش برشمردهاند. 9 گاهی نسبت او به « عتبه » ,« هند » ,« عنبسه » « یزید » گفته 8 و نامهاي « عروه »
میرسد. 10 اینجا نیز یک احتمال که از لوازم اعتقاد به بداء است، میتواند گرهگشا شود. لازمۀ دیگر « خالد بن یزید بن معاویه »
اعتقاد به بدأ پذیرش تغییر در اشخاص است. توضیح اینکه اصل مقابلۀ سفیانی یک قضاي حتمی است. امام علی(ع) در اینباره
فرمود: فتنه اوّل سفیانی است و فتنه آخر هم سفیانی است. 11 امّا وقتی در اصل ظهور قائم (عج) یا فرج، بداء رخ دهد یا باید مصداق
سفیانی هم داراي عمر غیر معمولی باشد و یا باید با جریان بداء در آن, اشخاص و مصادیق آن تغییر نماید. دلیلی بر اوّلی در دست
نیست امّا اختلاف در اسامی میتواند دلیل بر دومی باشد. از اینرو پس از بررسی سندي، آنچه معتبر میماند اینگونه حل میشود نه
صفحه 24 از 61
اینکه این اختلاف موجب خدشه به اصل مسئله شود. 4. استراتژيهاي مبتنی بر مختصات کشف شده 4 1. تقسیمبندي استراتژيها
استراتژيهایی که با توجه به امکانات بالقوه و بالفعل از یک سو و توجه به مختصات دوران ظهور از سوي دیگر خلق میشود، دو
قسماند: الف استراتژيهایی که پاسخگوي نیاز امروز هم هستند؛ ب استراتژيهایی که فقط فردا نگرند و ظرف تحققشان امروز
نیست. در جهان غرب قرائتی صهیونی از کتاب مقدس (مکاشفات یوحنا) بدین انجامیده که باید براي ظهور مسیح، قوم یهود در
اورشلیم سکونت و حکومت داده شوند. همین قرائت از دنیاي پیش رو، موجب استراتژي تشکیل حکومت اسرائیل شده است. از
واقع در فلسطین اشغالی) را یک نبرد اتمی تفسیر کردهاند, اسرائیل ) « هر مجدون » سوي دیگر چون نبرد نهایی (آرمگدون) در منطقه
را به بزرگترین ذراتخانه هستهاي تبدیل کردهاند و از هستهاي شدن کشورهایی که در پیشگوییهاي هانتینگتون مبنی بر جنگ
تمدنها در پایان تاریخ مقابل تمدن غربی خواهند بود، به شدت ممانعت به عمل میآورند. در این مثال، چند درك اعم از
صحیح یا غلط دربارة آخرالزمان، چند استراتژي کلام در پی داشته است. نداشتن هیچ اطلاعی از آینده هم ما را وا میدارد در
مقابل این استراتژي، استراتژي مناسب را داشته باشیم، در حالی که روایات از مواجهۀ ما با اهل یهود قبل یا حین ظهور، به ما خبر
میدهند. 12 این خبر غیبی اگر براي نیروهاي مسلح موجب اخذ استراتژي فعال شود هم رفع نیاز امروز میکند (نوعی قدرت
تعویض و تکامل » یا « زندگی در فضا » بازدارندگی در مقابل تهدید اسرائیل) و هم تهیّأ فردا. امّا قسم دوم مثل اخذ استراتژي براي
است که مطالعات و آزمایشهاي آن انجام میشود ولی در سطح عمومی قابل تعمیم و اجرا نیست و در واقع کار براي « تکنولوژي
فرداست. اگر در تفسیر اخبار آخرالزمان به این حقیقت نائل شدیم که صنایع ظهور, تکامل یافتۀ همین تکنولوژي نیست و طرحی نو
در عالم است که حاصل تکامل انسان است نه تکامل اسباب؛ ولو امروز ناگزیر به زندگی با این صنایع هستیم امّا مطالعه و تحقیق
دربارة آن، کم ارزشتر از تحقیق وجود آب در مریخ و امکانات سکوت در فضا که این همه فکر و هزینه مصرف آن میشود،
نمیباشد. این مطالعات و پژوهشها را نباید دست کم گرفت. چنانچه اشاره شد، همین گامها که در عرصۀ فکر و هنر برداشته
میشود موجب آمادگی ذهنی مخاطبان و سپس ایجاد نیاز و اشتیاق نسبت به آن غایت و سپس مقدمات و خیزش و جنبش عمومی
براي تحقق یا پذیرش آن میگردد. 4 2. چارچوبۀ خلق استراتژيها درك واضح از مختصات مربوطه در آینده، به علاوه اطلاع از
امکانات و موقعیت بالقوه و بالفعل امّا استراتژیک مربوطه در کنار لحاظ علایم و نشانههاي نصب شده در اخبار نشانهگذار، از وضع
موجود تا مطلوب و در آخر، ضوابط شریعت، چاردیواري خلق استراتژيهاست. توضیح با یک نمونۀ ساده: تفسیر دولت کریمه امام
عصر(ع) و کشف ذاتیات و لوازم آن از اخبار آخرالزمان، نمایی از دنیاي سیاست عصر ظهور را به ما میدهد. امکانات تحقق دولتی
هم جهت و همسو با دولت کریمه (نه با جهتگیري دموکراسی لیبرال و دولت مدرن) از جمله جامعه شیعی و مانند آن است که
ایران معاصر داشته است. نشانههاي مربوط به این راه نیز واضح است. از بین دهها نشانه میتوان به روایت امام صادق(ع) ذیل آیۀ 18
سورة سبا (و قرار دادیم بین آنها و قریههاي مبارك, قریههاي ظاهري را و تقدیر کردیم سیر در آنها را) …اشاره کرد که قریههاي
تأویل کردند. 13 که خداوند تقدیر سیر بین آنها و رسیدن به قریۀ « فقها » و قریههاي ظاهري را به « دولت اهل بیت » مبارك را به
مبارك براي شیعیان نموده است. حال، اخذ این استراتژي براي پیدایش دولتهاي شیعی با ولایت و زعامت فقها, همراستا با دولت
کریمۀ امام عصر(ع), مضبوط شرعی آن است. مثلًا در حیطۀ اختیارات شرعی فقیه میتوان چنان دولتی برپا نمود؛ نه میتوان اختیار
معصوم به او داد و نه کاستن از آن اختیارات, هم راستایی را تأمین مینماید. آوردن این مثال که به علت رخ دادنش واضح شده
است جهت این است که مناقشه در مثال، اصل بحث را گم نکند گرچه به نظر میرسد همین مثال نیز جاي توجه جدي دارد. اگر
دولتهاي نظام اسلامی خود را همراستا با دولت کریمه تعریف کنند و ابتدا درکی درست از آن یافته و بعد به سمت آن رفتن را
استراتژي خود قرار دهند در چشم اندازها, سیاستگذاريها, طرحها و لوایح تغییرات کیفیتري رخ میدهد. براي مثال از جمله
لا یستطیعون حیلۀً و » و جاهلی, در استضعاف بودن اهل اسلام است و مستضعف در قرآن کسی است که « دولت دنائت » خصوصیت
صفحه 25 از 61
باشد. یعنی نمیتواند حائلی بین مناسبات غلط جاري با عقاید و رفتار دینی خود برقرار نماید، لذا جهالتها به او « لا یهتدون سبیلًا
نفوذ میکند، عقایدش را شبهه و خرافه میگیرد و اخلاق و رفتارش را فساد و فسق؛ چاره و راه فراري هم نمیشناسد. در مقابل در
یعنی اسلام او نفوذ ناپذیر میشود در مقابل فسق و نفاق، « تعزّبها الإسلام و أهله » مسلمان و دینش عزیز میشوند « دولت کرامت »
این تابلوي کوچک و هنوز « تذلّ بها النّفاق و أهله » : خللبردار میشود و منافق ناگزیر است از درون دست به اصلاح خویش برد
مجمل از لوازم دولت کریمه قدرت خلق استراتژي کلان براي عزت مسلمانی و دینداري در جامعه اسلامی، حیا و عفت جوان در
استضعاف نیست؟ و آیا همداستانی با دولت کریمه اقتضا ندارد که مناسبات اجتماعی، نحوه پوشش و ارتباط و دهها مسئلۀ دیگر
طوري بنا شود که فسق به جاي ایمان در استضفاف افتد و دینداري تسهیل و آسان شود؟! نکته پایانی اینکه اینچنین استراتژيهایی
براي ظهور، ولو به فترت و انقطاع هم برخورد کند کارکرد خود را دارد. براي مثال تمرین ولایت فقها که ولایتی محدودتر و
آسانتر از ولایت معصوم است در حافظه تاریخی شیعه میماند و موجب تربیت تاریخی او میشود: چنانچه پذیرش امامت امام
جواد(ع) در کودکی منجر شد شیعه در دوران سخت عسکریین و شروع غیبت دچار سردرگمی و پراکندگی نشود. امام کودك و
نادیده را پذیرفت و به غیبت او راضی شد و جالب اینکه از تفرق ها و فرقه سازيها کاسته شد، در حالی که پس از امام صادق(ع)
شیعه در طول دویست سال » : و امام کاظم(ع) اوج فرقه سازي بوده است. این استفاده از همان فرمایش امام کاظم(ع) است که فرمود
.2 . 14 محسن قنبریان ماهنامه موعود شماره 92 پینوشتها: 1. الاختصاص، شیخ مفید، ص 376 .« با انتظار و آرزو تربیت شده است
ر.ك: کتاب امدادهاي غیبی در زندگی بشر، شهید مرتضی مطهري. 3. المیزان، علامه طباطبایی، ج 2، ص 109 . ذیل آیات 208 تا
7. صدوق در . 6. سورة نساء ( 4)، آیۀ 43 ؛ سورة مائده ( 5)، آیۀ 6 . 5. المیزان، ج 2، ص 109 . 210 بقره. 4. سورة ابراهیم، آیۀ 51
کمال الدین از عبدالله بن ابی منصور روایت نمود که از حضرت صادق(ع) پرسیدم اسم سفیانی چیست؟ فرمود: چه کار به اسم او
8. به ترتیب ر.ك: الفتن، ابن حماد ص 191 . کمال ( داري؟.. (مهدي موعود، ترجمه علی دوانی از ج 13 ، بحارالانوار، ص 980
؛ 9. الفتن، ص 191 . الدین، شیخ صدوق، ص 679 ؛ الملاحم، ص 77 ؛ عقد الدرر، ص 80 و 91 ؛ التذکرة، قرطبی، ص 694 و 702
11 . ملاحم سید بن طاووس نقل از تحلیل . 10 . الغیبه، طوسی، ص 44 . کمالالدین، ص 679 ؛ الملاحم، ص 77 ؛ عقدالدّرر، ص 80
13 . ر.ك: تفسیر نورالثقلین، ج 4، ذیل آیۀ 17 سورة . 12 . ر.ك: بحارالانوار، ج 60 ، ص 216 . تاریخی نشانه هاي ظهور، ص 178
. سبأ. 14 . الغیبه، نعمانی، ص 305
ارتباط با امام زمان (عج)
هر خارق عادت یا کرامتی که به دست ناشناسی صورت میگیرد و فیضی از ناحیه او به دیگران میرساند، از سرچشمه فیاض امام
عصر(ع) جاري میگردد؛ امّا چنین نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارك ولیعصر(ع) باشد بلکه آن حضرت شاگردان صالحی
دارد که به امر ایشان گره از کار فروبستۀ دیگران میگشایند و واسطۀ رسیدن فیض امام به آنان میشوند. آیتالله عبدالله جوادي
آملی ضرورت ارتباط با امام عصر(ع) حیات انسانی و معقول بشر در گرو پیوند با حقایق وحیانی قرآن کریم است، زیرا وحی، یگانه
عامل زندگیبخش بشر و پیروي از دستورها و آموزههاي آن، زمینهساز باریابی به زندگی معقول و مطلوب است: استجیبوا لله و
للرّسول إذا دعاکم لما یحییکم 1؛ [اي کسانی که ایمان آوردهاید، دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوي
چیزي میخواند که شما را حیات میبخشد.] من عمل صالحاً من ذکرٍ او انثی و هو مؤمنٌ فلنحیینّه حیوة طیّبۀ؛ 2[هر کس کار
شایستهاي انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او ر ابه حیاتی پاك زنده میداریم.] عترت طاهره که یکی از
دو ثقل به جا مانده از رسول گرامی است، همتاي قرآن و همدوش آن است و بر همین اساس، احکامی که دربارة قرآن ثابت است،
در مورد عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود. از این رو ارتباط با امام عصر(ع) نیز زندگیبخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب
صفحه 26 از 61
آدمی است، چون نبی مکرم اسلام(ص) چنانچه قبلاً بیان شد عدم معرفت و پذیرش ولایت امام معصوم زمان را مایۀ مرگ
جاهلی برشمردند و آنچه نبودش مرگ جاهلانه میآورد، بودنش حیات عاقلانه را تأمین خواهد کرد و آنکه معرفت و ولایت را
فهیمد، همواره خویش را در معرض ارتباط با امام معصوم عصر خویش مینهد. ارتباط با مقام شامخ ولایت و اتصال روح و قلب
انسان با امام عصر(ع) خویش، نه تنها حیات معقول را تأمین میکند بلکه نقایص بشر را نیز تتمیم میسازد، زیرا او کعبۀ حقیقی و
است و آن بیت برابر عرش خداست. فرشتهاي خاص مأمور بناي بیت معمور « بیت معمور » حقیقت کعبه است: کعبۀ زمینی، محاذي
شد تا فرشتگانی که مقام انسانیت را به خلافت نشناختند و تسبیح و تقدیس خویش را براي نیل به مقام خلافت الهی کافی دانستند و
سپس با تنبیه خداوند به معرفت اوج مقام والاي انسان کامل بار یافتند، بر گرد آن طواف کنند و با این عبادت، نقص کار خود را
ترمیم کنند. ساختمان کعبه نیز براي طواف بر گرد آن جهت ترمیم و جبران همۀ قصورها و تقصیرها به ویژه غفلت از مقام انسانیت،
و سهو و نسیان یا عصیان در پیشگاه خلیف[اللّهی انسان است 3، از این رو بهترین تنبّه براي طائفان غافل و حاجیان ذاهل و معتمران
متساهل، تدارك جهل و جبران غفلت دربارة خودشناسی و معرفت مقام شامخ انسان کامل و خلیفۀ عصر، حضرت بقیۀالله(ع) است،
تا چون فرشتگان، طواف مقبول و سعی مشکور داشته باشند. چگونگی ارتباط با امام زمان(ع) تشرف بیواسطه و مستقیم به محضر
نورانی امام زمان(ع) لیاقت و شایستگیهایی ویژه میخواهد، از این رو تنها اوحدي از موحدان به باریابی محضر مطهرش توفیق
مییابند. هر خارق عادت یا کرامتی که به دست ناشناسی صورت میگیرد و فیضی از ناحیه او به دیگران میرساند، از سرچشمه
فیاض امام عصر(ع) جاري میگردد؛ امّا چنین نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارك ولیعصر(ع) باشد بلکه آن حضرت
شاگردان صالحی دارد که به امر ایشان گره از کار فروبستۀ دیگران میگشایند و واسطۀ رسیدن فیض امام به آنان میشوند. آنچه
براي همگان ضروري و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوي با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و
ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد. انجام دادن مستحبات و اعمال صالح به نیابت از آن حضرت و اهداي ثواب آن به ارواح
طیّب عترت طاهره(ع) از بهترین راههایی است که میتواند ارتباط انسان با آن وجود مبارك را تأمین کند و بهترین حالت در چنین
نیابتی، آن است که انسان در برابر عمل خویش از آن امام خواستهاي نداشته باشد، زیرا از قدر عملش میکاهد: چون خواستۀ ما به
قدر ادراك ماست و ادراك ما بیشتر به حجاب تمنیات ما محجوب است، مطلوب متوقّع ما نیز محدود خواهد بود. پس بهتر است که
سجّیتهم الکرم؛ 4 دأب شان کریم » برابر این ادب، به پیشگاه آن حضرت چیز خاصّی را پیشنهاد ندهیم، زیرا او از آن دسته است که
بنابراین شایسته آن است که در انتظار عطاي او باشیم، زیرا آنچه آن حضرت به اقتضاي سجیّۀ کریم خویش عطا .« بودن است
میکند ماندنی است. البته این سخن بدین معنی نیست که انسان اگر مشکل خاصی دارد، با امام خویش در میان نگذارد و از او
نطلبد بلکه مقصود آن است که در انجام دادن اعمال صالح به نیابت از آن حضرت، طلبی نداشته باشد و پیشنهادي ندهد تا آنان در
خور خویش عطا کنند؛ نه در اندازة مطلوب محدود ما. آنان چون درخور خویش عطا کنند, هم قابلیت و ظرفیت میبخشند و هم
مقبول و مظروف؛ گاه گرچه به شخص عطا میکنند، ظهور و فضل عطایشان جامعهاي را بهرهمند میسازد؛ مانند آنچه حضرت
شما در قم بمانید. خداي سبحان به » : رضا(ع) به شاگرد خویش جناب زکریا بن آدم در برابر استجازة او براي خروج از قم فرمود
5 این .« برکت شما عذاب را از مردم قم برمیدارد، آنگونه که به برکت مزار پدرم عذاب را از ساکنان آن منطقه برداشته است
نمونهاي از آن عطایاست که به شخصی چنان لطفی میکنند که چون پیکرش در زمینی مدفون شود، آن برکت در تمام آن شهر
جریان یابد. از دیگر آداب حسنه در ارتباط با امام عصر(ع) ادب برخاستن به احترام نام مبارك ولیّ عصر(ع) است که در میان
شیفتگان و پیروان خاندان عصمت(ع) سنّتی دیرپاست. ادعاي بابیّت و سفارت از ولیّ عصر(ع) ارتباط با امام زمان(ع) آرزوي هر
منتظر مشتاق و افتخار والاي هر صاحب معرفتی است؛ امّا این کالاي ثمین به اقتضاي قدر والاي خود در کنار اولیاي بیادعایی که از
خورشید آن کسب نور کردهاند، همواره به مدعیانی مبتلا بوده است که ادعاي ارتباط با قلب عالم را ویلۀ نیل به اهداف روا یا
صفحه 27 از 61
نارواي خویش قرار داده و خواسته یا ناخواسته رهزن مؤمنان مشتاق امّا سادهدلی شدهاند که دائماً تشنۀ رسیدن خبري یا رؤیت اثري
از جان جانان عالماند. هر منتظر متعقّلی، ضروري است با شناخت راههاي اصیل ارتباط با ولیّ عصر(ع) از سویی و معرفت مدعیان
ارتباط از سویی دیگر، خویش و جامعه را از درافتادن به وادي وهم و خرافه که مورث گمراهی است رهایی بخشد. دو واژة
دربارة کسانی به کار میرود که مدعی رابطه با امام عصر(ع) بوده و ادعا میکنند که از امام(ع) دستورهایی به « سفارت » 6 و « بابیت »
آنها رسیده است 7؛ یعنی به امام معصوم(ع) دسترسی یافته و آموزههایی را از آن حضرت گرفتهاند که در این صورت آن آموزهها
براي او و آنانی که این سخنان را از وي که واسطۀ میان امام(ع) و دیگران شده است میشنوند، حجت شرعی و دستوري الهی
است، این معنی حقیقی چنین ادعایی است گرچه مدعیان ارتباط با حضرت ولیّعصر(ع) به آن تصریح نکنند. گفتنی است نیل به
زیارت وجود مبارك صاحبالامر(ع) که از آن به ملاقات تعبیر میشود، غیر از ادعاي بابیت یا سفارت از سوي آن حضرت است.
بیشک، ملاقات و زیارت آن حضرت امري محال نیست، همانگونه که برخی از انسانهاي صالح در عصر غیبت به این سعادت
رسیدهاند و نیز بهرهبرداري از هدایت باطنی آن حضرت نیز امري مسلّم و مقبول است که همواره شایستگان از آن مستفید گشتهاند،
زیرا امامان معصوم(ع) مجاري فیض خداي سبحاناند و ذات اقدس الهی فیض لایق هر مستفیضی را به واسطۀ خلفاي خود به آنها
اعطا میکند. میان این دو معنی از بهرهمندي و ارتباط با امام معصوم و ادعاي بابیت و سفارت، فاصلۀ عمیقی است که بر اهل
بصیرت پوشیده نیست. ارشاد و هدایت باطنی امام زمان(ع) دربارة شیخ مفید(ره) و تصحیح فتواي ایشان 8 نمونهاي از این
افاضههاست؛ امّا نباید از نظر دور داشت که میان چنین ملاقاتی یا چنان هدایتی با ادعاي بابیت و سفارت از آن جناب، تفاوتی به
بلنداي آسمان و زمین است. براساس حکم عقل و برآیند دستورهاي نقل، تکذیب مدعیان سفارت و تلقی حکم یا پیام از سوي آن
امام، وظیفۀ دوستان و منتظران واقعی آن حضرت است 9، زیرا با گشوده شدن چنین بابی و پذیرفتن ادعاي آنان فضایی ساخته
خواهد شد تا هر روز بلکه هر لحظه، کسی با چنین داعیهاي دیگران را به خویش و پیام ادعایی خود بخواند و چه بسا که در این
میان، مدعی تغییر یا تبدیل یا جعل احکام اسلامی گردند، که خود هرج و مرج میآفریند. براین اساس، نه تنها تکذیب چنین
کسانی واجب است بلکه هر گونه عملی که به تقویت آنان انجامد، به بداهت عقل و براساس معاونت بر اثم، حرام خواهد بود. در
عصر غیبت کبراي ولیّ عصر(ع) براي رهایی از بیسر و سامانی و نجات از بلاتکلیفی از سوي ائمه هدي(ع) امت اسلامی به اطاعت
از فقیه جامع شرایط مأمور و موظف گردیده است تا در فروع دین، یا کارشناسی شده یا با استناد به نظر کارشناس امین و عادلی که
توانایی استنباط احکام شرعی از ادله عقلی و نقلی را دارد، زندگی کرده و اعمال فردي و اجتماعی خویش را انجام دهند. نه خواب
و رؤیا و نه ادعاي ارتباط و تلقی ارشاد از امام معصوم(ع) هیچ کدام در تعیین تکلیف عملی جامعه در ارتباط با امام عصر(ع) ارزش
و اعتباري ندارد، زیرا اوّلًا امت اسلامی به تبعیت از آن امر نشدهاند و ثانیاً هیچ ضابطه و قانونی براي اثبات صدق رؤیاها یا ادعاها
وجود ندارد، تا بتوان صحیح آن را از سقیم تشخیص داد؛ وگرنه باید پذیرفت که در هر گوشهاي کسی سري بردارد و با ادعاي
دیدن رؤیایی یا تلقی امري وظیفۀ شرعی تازه خاصی را بیان سازد که در این صورت بر هیچ عاقلی پوشیده نمیماند که نه دین خدا
از تحویل و تبدیل در امان میماند و نه مسلمانان منتظر، سیر نورانی انتظار را به سلامت میپیمایند، چون دیگر سنگ روي سنگ
بند نمیشود و نظام فقهی و اجتماعی اسلام و جامعه اسلامی در هم میپاشد. باید هماره به یاد داشت در عصر غیبت کبرا باب
چنین ادعایی نخواهد داشت و ارتباط عاشقان منتظر با « کذّاب مفتر » سفارت و نیابت خاص آن حضرت بسته است و هیچکس جز
امام منتظر(ع) از طریق عمل به فتاواي نواب عام حضرتش تأمین میشود؛ امّا هماره باید مراقب بود براثر محبّت به نواب عام آن
حضرت به دام افراط گرفتار نیاییم و حکم نائب خاص را به نواب عام تسرّي نبخشیم، که هر افراط و تفریطی در نادانی ریشه دارد:
10 خلاصه آنکه: 1. کتاب خدا و عترت طاهرین با برهان عقلی منبع معرفتی معارف اعتقادي، .« لاتري الجاهل إلّا مفرطاً أو مفرّطاً »
. فضائل اخلاقی، احکام فقهی و حقوقی است. 2. تهذیب نفس راه مشروعی دارد که عقل قطعی و نقل معتبر راهنماي آناند. 3
صفحه 28 از 61
ادعیه؛ مناجاتها، اذکار مأثور، زیارات توصیه شده و مانند آن طریق مشروعی است که رهآورد وافر داشته و دارد. 4. وجود صلحاي
متشرع، فقهاي وارسته، حکماي متدین، متکلمان متعهد، محدّثان خیبر و مانند آنان سند تأثیرگذاري دستورهاي مأثور است که
بایسته است جوانان و نوسالان به آنها اقتدا نمایند. 5. وجود مدعیان دروغین بابیت، سفارت و گاهی نیز امامت همانند دروغپردازان
در حوزة نبوت است که از آنان به متنبّیان یاد میشود چنانچه مدعیان دروغین الوهیت نظیر فرعون کم نبودهاند. ماهنامه موعود
2. سورة نحل . انتشارات اسرا. 1. سورة انفال ( 8)، آیۀ 24 ،« امام مهدي(ع)؛ موعود موجود » : شماره 92 پینوشتها ?: برگرفته از
4. برگرفته از زیارت جامعۀ کبیره که در آن ائمّه(ع) چنین خوانده میشوند عادتکم .188- 3. الکافی، ج 4، ص 187 . 16 )، آیۀ 97 )
6. این واژه که . 5. الاختصاص، ص 87 .( الاحسان و سجیتکم الکرم (البلد الامین، ص 302 ؛ من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 615
امروزه براي فرقهاي ساخته و پرداخته دست استعمار، عَلَم گردیده، در معنی اصطلاحی خود (واسطه) به کار رفته است. 7. ر.ك:
9. مانند آنچه در نامۀ آخرین امام(ع) به . 8. ر.ك: زندگی دانشمندان (قصص العلماء)، ص 384 . فرهنگ فرق اسلامی، ص 88
آخرین نائب خاص خویش مرقوم فرمود: سیأتی شیعتی من یدعی المشاهدة. ألا فمن ادّعی المشاهدة قبل خروج السفیانی و الصیحۀ
. فهو کاذب مفتر. (کمالالدین، ج 2، ص 193 ؛ الاحتجاج، ج 2، ص 556 ، با اندکی اختلاف). 10 . نهجالبلاغه، حکمت 70
گونه شناسی